22 اردیبهشت


امروز تیلدا خونمون نیست و من نه لازمه برم کتابخونه، نه خونه بتا و نه مدرسه و یونی. کلی خوشحالم، قشنگ دیر بیدار شدم، کسی هم خونه نبود و همه صبحونه م رو وزن کردم که یه سنسی از کالری مصرفیم داشته باشم. آدم کالری شمردن نیستم، همینجوری یه کم رعایت کنم لاغر میشم. مثل این مدت که یه کیلو کم کردم بدون هیچ زحمتی و حتی با اون همه خوردن 3-4 سری کیکای تولدم!

آهنگ فیلم نامزدیمون. وای خدا چقدرررررررررر دوست داشتنیه. اصن ترغیب شدم برم فرانسوی یاد بگیرم. دیشب خودمو به در و دیوار میزدم تا آهنگشو پیدا کنم. چرا من فرانسوی بلد نیستم خب؟ خلاصه خدا پدر و مادر دوستم رو نگه داره که برنامه شزم رو بهم معرفی کرد و خودش هم برام پیدا کرد اسم و خواننده آهنگ رو....

از صبح آهنگ رو زدم رو ریپلی و هی دارم گوش میدم و لیریکسشو هم درآوردم و خوشحالم باهاش.

خدایا شکرت...

چند وقتی بود که حس افسردگی داشتم. دلیلشو فهمیدم. یاد خدا تو زندگیم کمرنگ شده بود و باعث شده بود از خودم هم دور بشم. خدای من، خدای خود خودم. قراره بیشتر از قبل بیاد تو زندگیم. وقتی باشه همه چیز خوبه، همه چیز عالیه....

خدایا چقدر این آهنگ خوبه، دارم میبلعمش....

میخوام حضورم تو زندگی خودم رو پررنگ کنم. هر لحظه م رو استشمام کنم و بدونم کجای کارم. میخوام مایندفول باشم. همیشه با دفتر خاطرات سعی میکردم گم نکنم روزا و کارام رو، ولی این کافی نیست. باید مثل بچگی باشم که همه چیز رو ثبت می کردم. شکل همه چیز رو میدونستم. الان اما نه، از همه چیز سَرسَری رد میشم. باورم نمیشه که الان نمیدونم مسواکم چه شکلیه، صرفا یه کلیتی ازش میدونم که بین بقیه مسواکا بتونم تشخیصش بدم. ولی اگه به یه نفر بخوام بگم بره مسواکمو بیاره، زیاد نمیدونم چی بگم به جز رنگش! و خب این الان به نظرم بده. میخوام بیشتر وقت بذارم رو چیزایی که ازشون ساده رد میشم. و این رو پاس نمیدم به بعد از دفاع. از همین الان باید بیشتر حواسم به خودم و زندگیم باشه که یهو نگم چقدر زود گذشت. مثل این دوماهی که از بهار گذشت.... چقدرررر سریع میگذره.... باید این حس رو تعدیل کنم. باید این چند ماهی رو که توی این خونه ام، یه جور دیگه ثبت کنم.... تا ابد توی ذهنم حک بشه....

نظرات 2 + ارسال نظر
فرناز یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:15 ق.ظ

منم همیشه مسواکمو یادم میره کدومه

شی یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:31 ق.ظ

لاندا دوره های مدیتیشن...یا همین توجه به حال...مراقبه و یاد خدا خیلی ادمو شارزمینه...از خونه پدری نهایت لذت رو ببر

هییی، اگه پروژه میذاشت لذت میبردم واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد