باز آمد بوی ماه مهر

سلام، چطورین؟

آقا من از اون دسته آدمام که پاییز و زمستون رو دوس ندارم. از چند روز مونده به پاییز، همش داشتم با خودم می گفتم کاشکی الان میرفتم استرالیا که شروع بهارشونه. واااای، فکر کن از یه بهار و تابستون، بپری تو یه بهار و تابستون دیگه. خیلی لذت بخش می تونه باشه. حالا سعی می کنم زیاد فاز پاییزی برندارم و تو تابستون غوطه بخورم هنوز. اینه که این سری ناخنام رو بنفش کردم و طرح گل زدم، انگار نه انگار که پاییزه. 

اینکه ساعت رو امسال عوض نکردن، اصلا دوس نداشتم. تنها خوبیش این بود که الان که پاییز شده، ساعتا عقب کشیده نشد و حس گند زود تاریک شدن، خورد خورد رفت تو وجودمون، نه یهو! حالا خوبه پاییز فصل عاشقیم بوده وگرنه دیگه اصلا دوسش نداشتم. خخخ. 

باید یه کارایی بکنم مودم نیاد پایین تو این فصل. فعلا میخوام روتین پوستیم رو کامل پیگیری کنم. نذارم اگزمام حاد بشه تو پاییز و پوستم رو نرم نگه دارم. واسه ترافیک مهر هم باید یه فکری بکنم که داغون نشم. 

سیگما یه کارت هدیه داشت برای مجموعه رویا پارک و هیومن پارک و دکتر لند اینا. تصمیم گرفتیم با بتاینا بریم که به بچه ها خوش بگذره. بچه های بتا تازه رفته بودن هیومن پارک و دکترلند. دیگه تصمیم گرفتیم دسته جمعی بریم رویاپارک. و نگم که چقدر خوب بود. تا تایممون بشه 1.5 ساعت وقت داشتیم. رفتیم امیرشکلات تو همون مجموعه و کلی چیزای خوشمزه زدیم بر بدن و بعدش هم نوبتمون شد. ما بزرگا که لذت بردیم، چه برسه به فسقلیا. کلی لوکیشن عکاسی بود که ژستای باحال می گرفتیم و عکس مینداختیم. خیلی هم سیف بود و بچه ها واسه خودشون جولان میدادن. دلتا که همش واسه خودش این ور اون ور می رفت. کلی عکس انداختیم. 1.5 ساعت هم دیدن مجموعه طول کشید و دیگه حسابی خسته شدیم. 11 شب تازه رفتیم رستوران و بعدشم خونه ی ما به صرف چای و چیزکیک و تا 2 شب با هم بودیم! یه شب خوب رقم خورد. ممنون از کارت هدیه که برامون برنامه ریزی کرد 

این مدت دو سه باری استرس های شدید کشیدم. سخت گذشت بهم. آخرش هم ختم به خیر شد، ولی با ضررای زیاد. در واقع انقدر به مرگ گرفته شدیم که به تب رضایت دادیم ... 

دیگه اینکه دلتا و تتا اصلا با هم نمی سازن و دیوونه می کنن آدم رو انقدر که کل کل می کنن. هر چی تتا برمیداره دلتا هم میخواد. البته اونم تحریکش می کنه. مثلا میگه تو که از اینا نداری. اینم گریه که منم میخواااام. هیچی دیگه اعصاب ما رو به فنا میدن. خیلی وقتا هم با هم بازی می کننا، ولی دعواهاشون بیشتره. 

خب همین الان خیلی خوشحال شدم. یه سری آت و آشغال از اینستا سفارش داده بودم، به دستم رسید. چیاست؟ یه کلاه برای حمام دلتا که آب نریزه تو چشمش. یه بسته گیره شبیه برگ برای نظم دادن به برگای پتوس، یه همزن فوری کوچولو برای فوم شیر، یه تبلت طراحی کودک از اینا که یه دکمه میزنی همش پاک میشه و یه سری اسکاچ سیلیکونی و جای دستمال توالت و کیسه و از این شر و ورا  ولی خیلی ذوق کردم. دیگه اینجوریا. برم یه کم با اینا سرگرم شم  

نظرات 9 + ارسال نظر
نسیم سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 01:42 ب.ظ

مبارک باشه خریدات عزیزم
امیدوارم پاییز خوبی پیش روی هممون باشه
اگه این ترافیک تخماتیک تهران بزاره البته

مرسی مرسی. وای آره ترافیک خیلی رو مخمه

مهتاب سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 02:30 ب.ظ

سلام روزتون بخیروارامش میشه برند تبلت رو بگین چند وقته میخام سفارش بدم اما نمیتونم انتخاب کنم

والا چیز تعریفی ای از آب درنیومد. هنوز نیومده دکمه پاک کردنش کار نکرد. حالا نمیدونم شاید از باتریش باشه. برند خاصی هم نداشت. خیلی مزخرف تر از معرفی بود. 130 تومن رو ریختم دور

قورى سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 05:22 ب.ظ http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام لاندا جان
من همه فصل ها رو دوست دارم فقط براى مسافرت رفتن ترجیح میدم بهار برم و اوائل پاییز که نه خیلی گرم باشه نه سرد
تا باشه ازین کار تهاى هدیه
چه خوب که دسته جمعى رفتین
خریدات هم مبارک
ااا منم یه دونه ازین شیر کف کنا تازه خریدم هر روز باهاش براى خودم شیر قهوه درست مى کنم

آرههه، واسه سفر خیلی خوبه. کلا من با دمای مهر اوکیم هنوز. از آبان به بعد سخته.
آره خداییش خیلی کیف داد رویاپارک
خیلی حال میده شیر قهوه

آبگینه سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 06:02 ب.ظ http://Abginehman.blogfa.com

مرسی جاهای خوب رو که تجربه کردی واسمون میگی، رویاپارک رفت تو لیست جاهایی که بچه هامو ببرم
واقعا تغییر نکردن ساعت خوبیش همینه که دیگه یهو نرفتیم تو تاریکی

قربونت، به نظرم حتما برید با بچه ها.

ویرگول سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 08:47 ب.ظ http://Haroz.blogsky.com

یعنی هیچ جوره نمی فهمم کسایی که عاشق سرما و پاییزن
من اصلا پژمرده می شم تو سرما، از اینکه مثل کمد لباس متحرک باید هی لباس رو لباس بپوشم متنفرممممممممممم
غر داشتما ای جونم به اون لاکهای بنفش گل گلی، منم پنج شنبه وقت ناخن دارم می خوام زردشون کنم، زرد جیغ
چه عالی که بهتون خوش گذشت، خیلی خوبه که یه دفعه روز آدم تبدیل به یه روز خیلیییی عالی میشه

آخ آخ آرهههه، منم همینطور....
به به ایول به زرد جیغ

نسترن چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 03:15 ب.ظ http://second-house.blogfa.com/

بنظر من تنها باگش زود تاریک شدنه وگرنه خوبه
گرچندسرمایی هم هستم ولی خب پاییز رو دوست دارم
ای جان این دعوای بچه ها واقعا رو اعصابه ولی چقدر خوبه هم سن و سالن و همبازی

پاییز شهرای دیگه رو دوس دارما، ولی تهران رو نه. خخخ.
آره خیلی خوبه که همبازی هستن، ولی کاش انقدر رو مخ ما راه نرن

ارغوان جمعه 7 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 06:26 ق.ظ

چه گشت و گذار خوبی، کلا خوبه آدم بتونه جایی بره هم به خودش خوش بگذره هم به بچه
مردم از خنده برای پاراگراف آخر ، اخه منم به این چیزا میگم خنزر پنزر یا آت و آشغال بعد میگم اگر در این حده آخه چرا خریدش انقدر ذوق داره مبارکت باشه به دل خوش استفاده کنی

آرههه، دقیقا...
سیگما میگه عاشقتم، این خریدات من رو یاد خریدای مترویی ت انداخت. راست می گه زمان دانشجویی انقدر آت و آشغال از مترو میخریدم و ذوق می کردم که فهمید اون ذوقم هنوز کور نشده

غ‌ز‌ل یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 02:14 ب.ظ https://myego.blog.ir/

منم پاییز رو دوست ندارم فقط با ماهک که مهر به دنیا اومد یه کم حسم بهتر شد
چقدر خوبه روزایی که اینطورمی دسته جمعی خوش میگذره
همیشه به جاهای خوب

وای دلتا رو بگو
چقدر زود میگذره و بزرگ میشن
همین دیروز بود به دنیا اومده بودا
ببوسش از طرف من

عزیزمممم
اررره. میبینی تو رو خدا. من همش میگم فسقلی مگه تو تازه به دنیا نیومدی الان برای من شاخ شدی؟

غ‌ز‌ل یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 02:18 ب.ظ https://myego.blog.ir/

الهی چه حال گیری شده ها
چقدر مامان بهشون سخت گذشته


اسم بابات اصغره
کی اینقدر بزرگ شد این جوجه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد