همش در انتظار ویکِند!

صبح امروز یه جلسه داشتم بیرون از شرکت. 9 بیدار شدم از خواب. خیلی فرقشه. تازه خیابونا هم خلوت شده بود به نسبت. صبحونه رو تو خونه خوردم و با سیگما رفتم. تا 2 که برسم شرکت دهنم کف کرده بود از بس که 4 ساعت تو جلسات شلوغی بودیم. عصر هم میخوام برم خونه مامان.

دیروز که رفتم خونه، میخواستم برم پیاده روی وسط راه ولی سیگما اومد دنبالم. خوب شد اومد. خیلی آفتاب بود و گرم. رفتم خونه ولو شدم. فیلم دیدیم یه قسمت رقص روی شیشه. بعدشم براش فرنی درست کردم. ولی خیلیییییییی بیحال بودم. فیلمای برادرجان و دل دار رو دیدیم و من هی دپ و دپ تر می شدم. تا اینکه عصر جدید شروع شد یه کم روحیه گرفتم. فکر کنم قسمت سومی باشه که میبینمش. تو عید ندیدم اصلا.ولی این شبا خوبه. کتاب یک به علاوه یک رو هم هی خوندم. گفتم روونه ولی دوسش ندارم. نمیدونم چرا حس می کنم هیچی دیگه جذبم نمی کنه. از اول ماه رمضون از صدتا آدم روزه دار بی حال ترم. نمیدونم چم شده اصلا 

ولی انصافا خیلی خوب بود که صبح میخواستم دیر بیدار شم. قشنگ تا 1 بیدار بودیم. واسه همین اخر شب یه کم بهتر شد حالم. الانم که داریم به آخر هفته نزدیک میشیم خوشحالم 

نظرات 6 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:52 ب.ظ

منم هرچی رو به آخر هفته میریم شاد و شادتر میشم

هوراااا. آخر هفته شد

فرناز سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:58 ب.ظ

راستی آمپول آهن زدی بهتر شدی؟ ممکنه کمبود ویتامین د باشه یا گروه ب . یا علایم قرصای دیگه مثلا من اصلا قرص ضد بارداری بهم نمیسازه یعنی کاملا افسرده میشم.

والا هنوز که تاثیر آهنه رو حس نکردم. یعنی قبلشم خیلی کمبودشو حس نمی کردم، صرفا آزمایش نشون داده بود پایینه
ویتامین د و ب هم میخورم. قرص ضد بارداری هم نمیخورم چون دائم باهاش لکه بینی داشتم و اعصابمو خط خطی می کرد

شهره سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 06:28 ب.ظ

منم دقیقا همش بی حوصلم. هیچ تفریحی برام جذاب نی. اصلا مگه تو این کشور تفریح داریم نهایت رستوران و کافه و پاساژ که همچی تکراری شده. نمیدونم من افسردم یا واقعا کار جذابی نیست.

فکر کنم یه کاری کردن همه افسرده شدن. الان همه همش به جنگ فکر می کنن و این چیزا معلومه حال آدم رو بد میکنه. البته من اصلا فکر نمی کنم به این چیزا. شما هم نکنید

هستی چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 12:00 ب.ظ

فکر کنم بیحالیت به خاطر ماه رمضان باشه. چون ماه رمضان رو چه روزه بگیری و چه نگیری یه کمی ماه کسل کننده ایه

آره دقیقا. خصوصا که سیگما هم روزه میگیره و هیچ کار خاصی نمیشه کرد

رویای ۵۸ چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 12:34 ب.ظ

وااای ....اردیبهشت برای من اندازه ی یه سال طول کشیده....یه هفته ی دیگه هم داریییییییم هنوز

چرا؟ خسته شدین؟
واسه من طول نکشید زیاد. ولی لذت بخش هم نبود امسال. نمیدونم چرا...

رویای ۵۸ پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 02:57 ب.ظ

آخر سال تحصیلیه و هوای بهار باعث شده بچه ها شیطونتر و درس نخون تر بشن......اردیبهشت هم هر روز امتحان داریم...کلللی ورقه دارم که باید تصحیح بشن....اینه که دارم لحظه شماری می کنم تموم بشه اردیبهشت

اوه اوه. بله بله راست میگین. دیگه کم کم روزای خوش تابستون داره میرسه واسه معلم ها. لذتشو ببرید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد