روند فرسایشی پایان نامه

من از اینکه پایان نامه م یک سال طول کشید، خیلی خیلی ناراحتم. البته که خیلی وقتا بود که اصلا سراغش نمی رفتم و اگر رفته بودم الان تموم شده بود. ولی از وقتی هم که نتایج رو گرفتم و پایان نامه رو نوشتم و تموم کردم، کلی تایم میگذره، اما هنوز نتونستم اجازه دفاع بگیرم، چون هر دفعه استاد گیر میده کلی نتایج دیگه باید بذاری! خسته شدم دیگه. دوس داشتم چند ماه مونده به عروسیم، فقط دنبال کارای عروسی باشم و استرس دیگه ای نداشته باشم، اما تا الان که نشده... 2 ماه مونده تا عروسی و من هنوز اندرخم یک کوچه ام...

این استرسا و کارای دیگه، باعث شدن یه لحظه حس کنم دارم افسرده میشم یا حتی شدم. از یکی از دوستام که تازگی از دام افسردگی رهانیده شده! یه کم اطلاعات گرفتم و علایم رو که می گفت تو خودم میدیدم دقیقا! کلی گریه کردم که افسرده شدم. بهم گفت تست افسردگی بدم و وقتی دادم، از 1-10 افسرده نبودن و من امتیازم 11 شده بود! توصیه سایت هم این بود که" با خود درمانی و یا مشورت روانپزشک میتوانید بر مشکل غلبه نمائید. هر روز حداقل10 تا 20 دقیقه از ورزش های هوازی بهره ببرید."  و این جایی بود که با گریه و ناراحتی داشتم پر می کردم فرم رو. این جوابو که داد خیلی خوشحال شدم. یاد حرف دکترم افتادم که می گفت علایم بیماری ها رو نخون، اگه به اینا باشه، همه مردم ایران افسردگی دارن یا فلان بیماری ها رو. راست می گفت. دوستم که داشت می گفت، من به نظرم همه رو داشتم حالا خدا رو شکر که فهمیدم ندارم، اما واقیعت اینه که نسبت به قبلنا، حس درونیم متلاطم تره، استرس بیشتری دارم. من قبلا اصلا استرس نداشتم، ولی الان دارم و این بده. باید یه جوری هندلش کنم.

من واقعا عاجزانه ازتون درخواست دعا دارم تو این شبای عزیز. دعا کنید که بتونم روی پروژه م کار کنم و تمومش کنم و به آرامش برسم. این روزا بیشتر از هر چیزی به آرامش نیاز دارم. ممنونم ازتون...

نظرات 4 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:27 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com/

ماهم ازت التماس دعا داریم

چشم، حتما عزیزم

میلو چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:51 ب.ظ

عزیزم.... تو که کل کارتو انجام دادی فقط نتایج کلی و اصلاحاتش مونده، بشین تمومش کن، یه مدل خوب داشته باش از روی اون کارتو پیش ببر...ببین چیا نوشته مدلت، چه کارایی کرده، مثل اون بنویس...

میلو همینش کلی وقت گیر و استرس زاست. مدل جواب نمیده تو پروژه های ما :( ولی باید آخرین زورهامو بزنم دیگه...

فرناز چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 06:00 ب.ظ

اصلا تو اینترنت دنبال بیماری گشتن اشتباهه. استرس تو هم کاملا طبیعیه دوتا کار مهم و بزرگ رو داری باهم انجام میدی. پروژه که خودش یه آدم تمام وقت میخواد و عروسی و خرید خونه که خودش پره استرسه ضمن اینکه قرص هم میخوری. پس بهتره رو خودت اسم نذاری که افسرده ای. به نظر من یک هفته یا هر مدتی که فکر میکنی جواب میده همه کارات رو کنسل کن و به کوب بذار پشت پروژت باید همه انرژیت رو بذاری تا تمومش کنی. بعد تو میمونی و کیف عروسی. مطمئن باش پروژت با یه تکون اساسی تموم میشه فقط یه ذره همت میخواد

فرناز خیلییی حرفات خوبن. آره دقیقا مشکل از شرایطمه... خودمم میخواستم این هفته همین کارو کنم، ولی در عمل نمیشه دیگه. دلم نمیخواد برم سر پروژه ولی همه فکر و ذکرم پیش پروژه س... باید تمومش کنم...

لونا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:37 ب.ظ

وای لاندا عزیییییزم اینا همش بخاطر استرس های زیاده
آدما مخصوصا تو ایران خیلی دچار این حالت ها میشن تو بحران های حتی کوچیک زندگیمونم سریع اینجوری میشیم درست میشه
درست میشه اینم و اگه خدا دعای منو قبول کنه حتمااااا دعا میکنم واست عزیزم
نگران نباش تو واقعا میتونی ینی وقتی تا اینجای کار اومدی ینی عالی همین یه کوچولو هم جلو میره ایشالا

آره لونا همش به خاطر استرسه که الان اینه اوضاعم. وگرنه من تا قبل از پارسال واقعا سرزنده و پرانرژی بودم همیشه :(
مرسی که بهم امید میدین. از همتون ممنونم. واقعا تاثیر داره حرفاتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد