بای بای پوشک

سلام، چطورین؟

خب همونجور که دیدین تایتل این پست "بای بای پوشکه". خخخ. مهمونی که نگرفتیم براش، دیگه انقدری مهم هست که یه پست بهش اختصاص بدیم.  ولی خب اگه نخونیدش هم چیزی رو از دست نمیدید 

ماجرا از این قراره که دلتا، از یکی دو ماه قبل از دو سالگیش، دیگه با پوشک زیاد حال نمی کرد. ولی خب هنوز میبست. براش تبدیل توالت فرنگی خریدیم، خوشش نیومد. تا اینکه از 25 ماهگی دیگه این حال نکردن با پوشک بیشتر شد. ولی خب نمی گفت که دستشویی داره. صرفا پوشک نمی بست! که ما رفتیم براش از این صندلی دستشوییا خریدیم. صندلی جیش، قصری، از این اسما. که چون شبیه جوجوعه صندلیش، و اینکه سیگما هم تو بچگی به اینا میگفته جوجوجیش، دیگه اسمش رو گذاشتیم جوجوجیش. دلتا این رو که دید کیف کرد. خیلی خوشش اومد ازش. چند بار تستی ازش استفاده کرد تا اینکه هفته پیش، قبل از 26 ماهگی، سیگما به من پیام داد که داری میای خونه، برای دلتا جایزه بخر. از صبح پوشک نبسته و 3-4 بار دستشوییش رو اعلام کرده. اووووف، دیگه خیلی خوشحال شدم. براش یه عروسک نرم دایناسور خریدم و رفتم خونه، بهش جایزه دادم. از ذوق جوجوجیش، دیگه همش خواسته کارش رو روی اون انجام بده. دیگه من رو برد بهم نشون داد چجوری کارش رو می کنه و اتفاقا اون روز هم بچه اسهال طور بود و صدبار مجبور بود بره دستشویی  ولی خیلی اوکی بود. شب هم بدون پوشک خوابید و صبح خشک خشک بیدار شد و رفت دستشویی. کیف کردم اصلا. ولی خب متاسفانه همون روز تب کرد! و تا 2-3 روز تب داشت اونم شدید. و وقتایی که تب می کرد و خواب بود و اینا، توی جاش جیش می کرد. و دیگه هم نمی ذاشت پوشکش کنیم. شانسو ببین. خلاصه دیگه به این روند ادامه دادیم. خوبیش اینه که تختش محافظ دشک داره، خودمونم چنتا از اونا یدک داریم، موقع خواب براش می ذاشتیم. تبش که پایین اومد، این عدم کنترلش تو خواب و اینا خوب شد. ولی کلا مشکل اینجاست که میره دستشویی شدیدا اذیت می کنه. دمپاییش رو درمیاره، پاهاش رو میماله رو زمین! یا دمپایی رو پرت می کنه توی توالت ایرانی! دستش رو میماله به در و دیوار! سیگما می گفت چون تو حساسی، با تو این کارا رو می کنه، با من نمی کنه. تا اینکه یه بار هم جلوی اون این کارا رو کرد، خیلی جلوی خودش رو گرفت که چیزی نگه.  دیگه جوجوجیش رو منتقل کردیم به حمام که انقدر حرص نخوریم. و اینکه توی خونه هم همش میخواد شورت و شلوارش رو دربیاره  قشنگ روانی داریم میشیم دیگه. دختر جان خب پوشک رو می بستی دیگه.  تو این مدت خیلی جایی نرفتیم. فقط خونه مامان که اونم براش یه دونه دیگه از این صندلیا خریدیم و گذاشتیم خونه اونا. آهان یه بار هم یه پارک رفتیم در حد 2 ساعت که با رفت و برگشت شد 3 ساعت و کلش رو خشک بود. تو پارک هم هی ازش پرسیدم که جیش نداری، گفت نه و دیگه اومدیم خونه. خلاصه خوب بوده. ولی الان باز دو شبه که داره نصف شبا جیش می کنه تو جاش. نمیدونم چه کار کنم. به نظرتون شبا پوشکش کنم؟ میترسم بعدا نشه کنترل تو شب رو بهش یاد داد. فکر کنم همینجوری زیرش محافظ بذارم و هی شلوار عوض کنم بهتر باشه. تجربه ای دارین تو این زمینه؟

نظرات 13 + ارسال نظر
نجمه دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 11:03 ق.ظ

سلام عزیزم
به به
مبارررک باشه
والا من پسرمو هم زمان گرفتم.ولی خب به قول تو اشتباه کردم
لباساشو دراوردم
هنوز عادتش باهاشه
نمیدونم واسه مدرسه چه کار کنم(5 سالشه)

عادت شب جیش کردن؟ جدی؟ خب پس چه کنیم

رهآ دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 12:18 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

لاندا جان
شب ها یک ساعت قبل خواب بهش میوه و نوشیدنی نده. اب هم اگه میخوره خیلی کم براش بریز، البته جوری نباشه که بفهمه به خاطر جیش داره کنترل میشه، اون وقت بدتر هی اب میخواد.
اگه بتونی شبی یکی دو قاشق بهش عسل یا ارده شیره یا شیره توت بدی، خیلی خوبه. منظورم این که گرمی جات بخوره.

جدول ستاره ها برای از پوشک گرفتن خیلی بهم کمک کرد.

همین مسئله دمپایی نپوشیدن، پسر منم همین بود، بعد فکرکن کار من شده بود هر روز دستشویی رو شستن و سابیدن، چرا؟ :))) چون آقا دمپایی نمی پوشید. بعد دیگه سر همین ستاره گرفتن و بعدشم جایزه، اکی شد.

خدا قوت عزیزم

برای من سخت ترین قسمت بچه داری همین پوشک گرفتن بود که سرویس شدم :))) ولی میگذره. صبووووری میخواد.

چه پیشنهاد های خوبی. اتفاقا نزدیک خواب بهش 150 سی سی شیر میدیم. همینه بچه نمیتونه خودش رو نگه داره. گرمی جات هم جدیدا حسابی میخوره. همش داره کره ی بادوم هندی میخوره!
جدول ستاره ها چیه؟ آخه دلتا خیلی کوچولوعه، فکر نمی کنم جدول رو متوجه بشه.
والا من روز اول خیلی خوشحال شدم.
گفتم این که خیلی راحت بود همه می نالیدن. یهو از فرداش تب کرد و بعدشم عدم کنترل شبانه ش شروع شد اینش ضدحال بود.

رهآ دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 01:48 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

ی جدول میکشی
برچسب ستاره و ماه و قلب هم داشته باش. جوری نباشه برچسب دم دست دلتا باشه.
براش توضیح بده این جدول برای کارای خوب. هر کار خوبی انجام بده میدی ی ستاره بچسبونه. مثلن ۱۰ تا ستاره شد ی جایزه میگیره. جایزه ها هم خیلی بزرگ نباشه.

خیالت راحت، اتفاقن خیلی خوب متوجه جدول ستاره ها میشه :) به خاطر جایزه!

من با همین جدول ستاره ها کلی کار خوب یاد فسقل دادم :) مث همین دستشویی رفتن، جمع کردن وسایلش، مسواک زدن، خودش لباس بپوشه و ...

ایول چقدر خوب. از چند سالگیش شروع کردی؟

لیلی۱ دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام لاندا جان
هر قدر حساسیت بیشتر نشان دهی بد رفتاری های بچه بیشتر خواهد شد
چون موقع کنترل کردن بچه ها چندتا چیز هست که با اون جنگ قدرت راه میندازن یکی دسشویی رفتته چون مال خودشه و بدن خودشه و هیچکس نمیتونه وادارش کنه جیش کنه یا نکنه در کنارش برای نشون دادن قدرتش هر رفتاری که حساس باشی رو نشون میده
بچه در حال کشف دنیای اطرافشه
دقت کنین اگر یکبار خیس کرد و عکس العملی نشون ندادی دفعه بعد به احتمال زیاد جیش نمیکنه تو خودش و بالعکس

اره راست میگی. دقیقا میدونه کی از چی بدش میاد و همون کار رو می کنه.
البته خداییش ما یکبار هم در مورد خودش رو خیس کردن واکنش بد نشون ندادیم. اولاش که خودش گریه می کرد، میگفتیم اصلا اشکال نداره و خیلی آرومش می کردیم. الان اصلا ناراحت نمیشه از خیس کردن خودش! خصوصا شبا که اصلا خب هوشیار نیست. وگرنه تو روز خودش رو خیس نمی کنه.

رهآ دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 09:21 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

فکر میکنم دو سال رو داشت.
این جدول ستاره ها رو روانشناسم بهم اموزش داد. ولی بعدها تو کتاب "واکسیناسیون روانی کودک" راجع بهش خوندم.

ااا چه خوب. اتفاقا کتابش رو دارم

قورى سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 10:27 ق.ظ http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام لاندا جان
خوبی
من یک ماه شب ها پوشک شرتى براش میزاشتم
بهش هم گفتم شرته هاااا پوشک نیست
جواب داد. یکى دو بار خیس کرد اما بعد خشک بود
براى لباس پوشیدنش هم داستان براش تعریف کن یعنى به صورت قصه براش تعریف کن که باید لباس بپوشه
من مسائل اینجورى و با قصه حل مى کردم
البته بگم که گاهى مجبور مى شدم. روزى ٥٠ بار قصه رو تکرار کنم

سلام عزیزم. قربونت.
حالا فعلا لباس پوشیدنش اوکی شده. نمیدونم کلا یا موقتیه. ولی خیلی بهتره.
ولی نصف شبا فرقی نکرده. دیشب بهش شیر ندادم قبل خواب. نصف شب هی گفت آب آب، کلی هم آب خورد. تشنه ش بود. دلم نیومد آب ندم. دیگه بعدش دوبار خودش رو خیس کرد تو خواب

نسیم سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 10:34 ق.ظ

اولا که مبارکهههه و خسته نباشی عزیزم
به نظرم اگه میزاشتی یکم دیگه بزرگتر میشد دیگه این یکم سختی رو نداشتی
من پسرم و سه سالگی از پوشک گرفتم بدون هیچ دردسری
دختر خوب شبا پوشکش نکن
یکم دیگه تحمل کن
درست میشه بزار کلا پوشک از سرش بیفته

خودم اصراری نداشتم زود بگیرمش. خودش گیر داده بود که دیگه پوشک نمی خواد.
معمولا پسرا دیرتر از دخترا توانایی منیج این موضوع رو پیدا می کنن.
منم بخوام خودش نمیذاره پوشکش کنم، حتی شبا

سما سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام لاندا حان
خب به سلامتی.خیلی زود همکاری کرد باهاتون.من دخترم سه سالش بود چه مصیبتی کشیدم.یه هفته خونه موندم بعد لگن رو گذاشتم تو حموم کنار توالت فرنگی.منم وسواسم‌ بدم میاد هی پاهاشونو رو زمین توالت میذارن .حموم راحت تره.بعدم تا یکیدوهفته شبا پوشکش میکردم هرچند دوست نداشت.نترس بچه ها کم کم عادت میکنن به کنترل ادرار تو شب.بعد که دیدم پوشکش شبا خشکه در اوردم.ولی بازم شاید ۷-۸ بار کلا جاشو‌ خیس کردتا کاملا یاد گرفت کنترل کنه.طبیعیه
شبا قبل خواب اصلا شیر نده و اب هم نیم ساعت قبلش بده .من خودمم مایعات بخورم شبا حیشم میگیره دیگه اونا که بچن.اگه اب هم خواست خیلی کم بده
تازه بعد ۶ماه پی پی رو هم یاد کرفت.تا قبل اون هروقت پیپی داشت میگفت پوشکش میکردم تا کارشو بکنه.عه عه داستنانی داشتیما

ببین دکتر دلتا گفت 3 سالگی وقتشه. ولی خب وقتی خودش میخواد، دیگه نمیشه کاریش کرد.
و اینکه تو بیداری هم خوب همکاری می کنه. تا حالا نشده تو بیداری خودش رو خیس کنه. ولی خب شبا فرق می کنه. پوشکش هم کنم میدونم که شب تا صبح خیسش خواهد کرد. نمیدونم چه جوری کنار بیاد. دیشب بهش شیر ندادم. تازه هی می گفت و ندادم. بعد نصف شب گفت آب میخوام، کلی هم آب خورد. هر چی می گرفتم ازش گریه می کرد میگفت آب میخوام.
اوه. کارتون سخت بوده. دلتا تا الان تو روز اوکی بوده، فعلا فقط مشکل شباست. ولی فکر کنم باید صبرم رو ببرم بالا. درست میشه بالاخره

مینا پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 02:42 ب.ظ

بنظرم سنش خیلی کمه ولی بهرحال خودش خواسته روانشناس دختر من میگفت خیلی از ادمهایی ک در بزرگسالی بد دل وسواسی یا حتی خسیسن دقیقن تو مرحله از پوشک گرفتن وقتی بچه بودن درست باهاشون رفتار نشده یا زود شروع شده،،حالا ک دخترتون خودش دوس داشته ،بنظر من شبها پوشک کنید قبل از خواب هم اب ندید دختر من تا شیش سالگی حتی گاهی خطا داشت اگه خیلی اب میخورد قبل از خواب،،،دقیقن دقیقن قبل از خواب میره دستشویی؟ چون این خیلی مهمه ،بعد هم شبها بهیچ وجه بهش ماست ندید ،خودش باعث بی اختیاری میشه ،بهش دو لقمه نون بدید ک اب تو بدنشو جم کنه!!!

دقیقا همینطوره. رفتار با بچه توی این برهه خیلی خیلی مهمه. ما حتی یک بار هم رفتار بد نشون ندادیم وقتی خودش رو خیس کرد. چون خیلی خیلی کوچیکه و همینکه اصلا این توانایی رو داره و در خودش دیده جای تحسین داره، اینکه خطا کنه جای تنبیه نداره واقعا.
تو این یه هفته، شیر آخر شب رو حذف کردم، یعنی ساعتش رو آوردم جلوتر. وسط شب هم اگه یه کم فاز بیدار شدن برداره، حتما میبرمش دستشویی. خیلی بهتر شده اوضاع.

نوشین یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 12:34 ق.ظ

به به، مبارکه واقعا، خیلی دلچسبه زندگی بدون پوشک، این شیشه شیر لعنتی هم ترک میشد بخدا که بهشت بود، خداااایا این نرک پوشک رو هم نصبب طفلان من هم بکن یه نفففسی بکشم واقعا پوکیدم دیگه


حالا من زیاد حساسیتی روی شیشه شیر ندارم. شاید چون دلتا بهش وابسته نیست زیاد. ولی دوتا بچه رو پوشک کردن به نظرم سخت باشه. هرچند که زندگی بدون پوشک سخت تره. هی فرت و فرت باید بدوییم بریم دستشویی. اونجوری فوقش روزی 5-6 بار پوشک عوض می کردیم. الان باید روزی 10-12 بار سرعتی بریم دستشویی. تازه بیرون رفتن و مهمونی رفتن هم که استرس خودشو داره

ارغوان سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 01:53 ب.ظ

من یه کامنت بلند بالا نوشته بودم ولی فکر کنم نرسیده!!! اولا که خیلی مبارکه من انقدر تو این موضوع سختی کشیدم که به نظرم یکی از مهمترین مراحل تکامله. کلی هم با مشاورهای مختلف حرف زدم. دختر من جیش رو خیلی زود تو همین سن های لاندا راحت میگفت و مشکل ما با پیپی بود که خیلی میترسید و تا نزدیکای ۴ سال طول کشید چون ترس از پیپی منجر به یبوست میشد فقط تو پوشک انجام میداد .( البته روند تغییرات زندگی ما هم بی تاثیر نبود).. خلاصه نکاتی که مهمه اصلا برگشت به عقب نداشته باش و حالا که خودش خواسته ادامه بده یعنی حالا مریضه پوشک ببندیم حالا مهمونیم پوشک ببندیم نباید بشه. تو شرایط نرمال زندگی بدون هیچ تنش و تغییری باشد(اشتباه من وسط مهاجرت و هی رفت و امد به ایران) حتی شبا هم نباید ببندی و همین توصیه ها که شیر و آب ندی قبل خواب( کلا هم پوشک باید بعد از از شیر شب گرفتن انجام بشه). برای تمیزی و اینام سعی کن اصلا وسواس و نگرانی تو به بچه انتقال ندی چون همون پروسه ترس از جیش و پیپی پیش میاد که وای جیش میکنم کثیف میشه مامانم ناراحت میشه. امیدورام برای تو این مرحله خیلی راحت و با ارامش بگذره.

عزیزم... آره دیگه میگن با مراحل سخت دیگه ای همزمان نباید بشه. چالش مهاجرت که دیگه از همه چی بزرگتره.
آره دیگه کلا خدا رو شکر خودش اجازه نداد پوشکش کنیم. دیگه یکبار هم نبستیم. شبا هم تو خواب و بیداری میبرمش دستشویی حتما. فقط بدیش اینه که خواب خودم میپره دیگه.
شیر شب نمیخوره ولی شب تا صبح خیلی آب میخوره. هی میخوایم ندیم، ولی تشنه بیدار میشه آب آب میکنه. دیگه دلم نمیاد ندم.
در مورد وسواس هم آره، واقعا نهایت سعیم رو می کنم. خدا رو شکر خیلیش حل شد از اون موقع تا الان.

آنه سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 02:22 ب.ظ

مبارکه با اینکه من بچه ندارم ولی دیدم چه پروسه سخت و نفس گیریه

اره خداییش. خیلی سخته
چه خبر آنه خانوم. مینویسی هنوز؟ وبلاگتو ندارم دیگه

مریم سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 08:36 ب.ظ

شبها بیدارش کن ببرش دستشویی چندبار اینکار رو کنی عادت میکنه و خودش اصلا بیدار میشه.بچه دوستم هم همین طور بود این رو گفتم بهش قشنگ میبرمش دیگه تو رختخوابش نمیکرد. بچه است طبیعیه.

آره همین کار رو می کنم فعلا. بیدار که تقریبا نمیشه کامل. تو خواب میبرمش کارش رو بکنه. خخخ. فعلا که خیلی بهتر شده، دیگه جاش خشکه با این ترفند. اگه بتونیم آب شب رو هم ندیم خیلی بهتر میشه اوضاع.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد