آپاندیس

میخواستم بیام سفرنامه تبریز بذارم ولی آخر سفرمون بدجور شد.

مامان دو سه هفته ای بود که دلدرد داشت و ضعف. 4 بار دکتر رفتیم. یکی نکرد یه سونو یا یه آزمایش بنویسه. آخرش با یه درد شدید رفت پیش متخصص و سریع گفت سونو و سونو گفت همین الان بستری. آپاندیسش ترکیده بود. نمیدونیم چند روز. ولی کامپلیکه شد و 10 روز بیمارستان خوابید. همش درد کشید. روز سوم چهارم عملش کردن. الان دو روزه مرخص شده با یه زخم باز 20 سانتی که هر روز باید پانسمانشو عوض کنیم و کلی درد. دکتر میگه طبیعیه همش. اما بی نهایت اذیت شده مامان. خدا رو شکر که هر چند خیلی دیر، ولی بازم رفتیم بیمارستان و کار به بدترین جا نکشید... چقدر گریه کردم این روزا... چقدر استرس کشیدم. 

نمی بخشم اون دکتر خانوادگیمون رو که بهش اعتماد کردیم، تو این دو هفته دوبار مامان رفت پیشش و هر بار گفت یا کروناست یا ویروس! میمیری یه آزمایش بنویسی که مردم به این بدبختی نیفتن؟! مامان شدیدا درد داره و دیدنش تو اون حال خیلی بده. 

این مدت هر روز رفتم بیمارستان. من و بتا و بابا نوبتی شب پیشش میموندیم. دلتا رو باید سیگما نگه میداشت و از کار و زندگی افتاده بود. یه شب هم خاله رفت پیش مامان موند. این دو روز هم کلا رفتم خونه مامانینا، غذا درست کردن و پرستاری و اینا. حالا باز خوبه اومده خونه، دلتا رو هم با خودم میبرم و لااقل سیگما به کاراش می رسه. داستانمون این هفته پیچیده تر هم میشه. دعا کنید به خیر بگذرن این روزا...

نظرات 14 + ارسال نظر
سعیده چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 06:03 ب.ظ

سلام،
شکر خدا که به خیر گذشت،انشاالله که تنتون سلامت و دلتون خوش باشه

سلامت باشین

نیلا پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 09:04 ق.ظ

ببین عزیزم خیلی به خیر گذشته. خدا را شکر کن. چندسال پیش عین همین داستان برای دایی من اتفاق افتاد. ببین ماه ها این زخم باز هست و داستان داره. دوره نقاهتش طولانیه. ولی در نهایت خوب میشه. مهم اینه که شکر خدا جون سالم به در بردند.

ماه ها؟ واقعا؟ من فکر کردم نهایتا یکی دو هفته دیگه بسته میشه

ف پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 09:58 ق.ظ

سلام. حالتون خوبه؟ من همه اینا رو حدود ۲۰ سال پیش تجربه کردم. هنوز سی سالم نشده بود. یک هفته از درد به خودم پیچیدم و هیچ کدوم از ۵ دکتری که منو دیدن یه سونوگرافی ننوشتن. بعد این که آپاندیس ترکید و تا پای مرگ رفتم تازه مشکلو فهمیدن و عمل شدم. نگران نباشید. اگه مشکل قند و ... نداشته باشند به موقع زخمشون جوش میخوره ولی من تا مدت طولانی مشکل روده داشتم چون شکمم باز شده بود و اصطلاحا روده ها دست خورده بود. خیلی خیلی مواظبشون باشین. اصلا عجله نکنن انشاالله زودی سرپا میشن.

اوه،َ چه قدر سختی کشیدین. دقیقا مامان هم همین شده... دکتر گفت خیلی دیر اومدین. خدا رو شکر کنید که زنده س...
زخم شما چند وقت باز بود؟ من شنیدم 2-3 ماه بازه زخم. درسته؟
میتونم بپرسم چه مشکل روده ای داشتین؟ راستش من خیلی به یه نفر که این تجربه رو گذرونده باشه احتیاج دارم.
مامان شدیدا درد داره. طبیعیه؟ دکتر میگه مسکن نباید استفاده کنه

نسترن پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 06:54 ب.ظ http://second-house.blogfa.com/

الهی شکر به خیر گذشت عزیزم
لاندا جون دوست من دوم دبیرستان بودیم اینجور شد، دکتر گفته بود ریخته رو تخمدانها سیاه شدن باید دربیارم، خیلی ناراحت کننده بود ولی خداروشکر تمیز کرده بود و دست بهش نزد ولی یادمه دو سه تا درن داشت تا چرکها تخلیه شه ولی خدارو شکر دو سه هفته ای سرپا شد
ان شاءالله مامان شمام زودی سرپا میشن

وای چه بد، اولش کلی ترسیدن حتما...
والا تا الان که دو هفته گذشته، مامان اصلا سرپا نشده...
من نگرانم خیلی
دعا کنید

طلوع پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 10:33 ب.ظ

انشالله که سریع تر بهبودی حاصل بشه، خداروشکر که اتفاق بدتری نیفتاد

سلامت باشی. ممنون

ترانه جمعه 17 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 03:33 ب.ظ

خدا رو شکر که بخیر گذشت. خسته نباشی خیلی سختی کشیدی این مدت


چی بگم؟ نگرانیام که هنوزم ادامه داره...

رویای ۵۸ شنبه 18 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 10:29 ق.ظ

خدا رو شکر که بخیر گذشته....ان شالله خیلی زود سرپا میشن

ایشالا

میترا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 02:42 ب.ظ

لانداجون من در بیست سالگی اپاندیسم اینجدری شد و جاش باز بود
تقریبا سی روز طول کشید تا جاش بسته بشه
هر روز درمانگاه و شستشو داشتم تا سی روز که جاش پر شد
یادمه درد نداشتم
ولی بشدت بیحال خسته داغون زرد و زار ضعیف به مدت یکی دوماه

چون جای زخم بازه عفونت نمیکنه نگران نباش عزیزم
ولی خیلی جاش ترسناک بود یک سوراخ گود که فکر میکردی میرسه به توی شکم
خودم اصلا و ابدا تا خوب شد بهش نگاه نکردم میترسیدم
ولی مامان و خواهر شجاع شده بودن بعد دوسه هفته خودشون شستشو میدادن و توش گاز استریل میذاشتن
فقط دوش و نظافت و شستشوی مرتب
میوه و ابمیوه
خطر گذشته عزیزم نگران نباشین انشالله بزودی سرپا میشن
ومن درد نداشتم بیست سالم بود مامانتون سالمندن بالاخره عمل سختی یود
انشالله بهتر باشن عزیزن

ای وای چه سختی ای کشیدی
میدونی مامان دوتا آبسه داشته و خیلی دیر مراجعه کردیم ما متاسفانه. روده سراسر التهابه. برای همین درد داره.
ولی یه سوراخ گود نیست. اون سمت راست یه سوراخ کوچیک بود که درن داشت. غیر از اون یه زخم 20 سانتی داره که بازه. اندازه یه وجب وسط شکم کنار ناف بازه. اون ترسناک و دردناکه.
ولی مرسی که تجربه ت رو گفتی. من همش دنبال یکی با شرایط مشابه می گردم که سوالام رو بپرسم ازش

میترا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 08:38 ب.ظ

نه فدات شم من رودم اصلا درگیر نشد.انگار توی بیمارستان ترکید
سریع عمل و شستشو
ولی بدنم بشدت مستعد عفونت شده بود دیکه دکتر بخیه نزد
۸روز بستری بودم
خیلی بهار سختی بود
بدن خیلی هوشمنده قشنگ بسته میشه نگران نباش
رژیم غذایی مناسب عالیه مایعات عفونت از بدن خارج میکنه
انشالله بزودی زود سلامت میشن عزیزم

مرسی میتراجون

آبگینه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 01:12 ق.ظ http://Abginehman.blogfa.com

الهی شکر بخیر گذشته
طفلی مامانتون چقد درد کشیدن

آره واقعا. حدود 1 ماه درد شدید داشت...

کارولین یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 09:44 ق.ظ

عزیزم. خیلی ناراحت شدم. ایشالله زودتر خوب بشن و سرپا.

مرسی عزیزم.

فرناز یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 11:16 ق.ظ https://ghatareelm.blogsky.com/

وای لاندا جون چقدر خدا رحم کرد. امیدوارم زودتر این روزهای سخت بگذرن.
یعنی تو این یکی دو سال چقدر بلا سر شما اومده. امیدوارم روزهای خوب و آروم زودتر برسن

اره واقعا. هر وقت هم میگیم دیگه ایشالا آخریشه، باز هست انگار...
این سومین تابستونیه که درگیر اتفاقات بد هستیم...

پریسا دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 10:42 ب.ظ

انشالله زود تر حالشون خوب بشه . آدم وقتی بچه کوچیک داره تو این شرایط خیلی دست و پاش بستس و اون جوری که دلش می خواد نمی تونه سرویس بده

آخ آخ دقیقا. تو بیمارستان موندن که همش فکرم پیش دلتا بود که الان برسم خونه سیگما میگه دیراومدی و غر بزنه از نگهداریش. الانم که با خودم میبرمش خونه مامان، انقدر کارای خودش زیاده که مثل آدمیزاد نمیتونم کمک کنم.

ف سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1401 ساعت 04:24 ب.ظ

سلام دوباره. انشاالله وقتی اینو میخونین مامانتو خیلی بهتر باشند.
درد بسیار شدید تو این موارد طبیعیه. یه بار یه دکتری می گفت درد روده جزو شدیدترین دردهاست و قابل مقایسه با درد زایمانه. در مورد مسکن من اطلاعی ندارم و نمیدونم چرا گفتن نباید بخورن.
باز گذاشتن زخم به این علته که عفونت و ادم ایجاد نشه. با رسیدگی مناسب، به موقع بسته میشه.
مایعات سبک و سهل الهضم بدین بهشون. برای من آب گوشت و آب مرغ رقیق خوب بود. خیلی از آبمیوه ها مخصوصا آبمیوه های تجاری نفخ ایجاد میکنن و درد روده رو تشدید میکنند.
روحیه خیلی خیلی مهمه. سرشونو گرم کنید و خیلی زیاد بهشون محبت کنید. درد کشیدن آدمو ضعیف و زودرنج میکنه.
برای من قدم زدن سبک در بهبودیم خیلی موثر بود. مواظب خودتونم باشید و از پا نیفتید. خدا مامان و باباتونو براتون حفظ کنه.

مرسی عزیزم. آره واقعا مامان بهتر شده.
راست میگی. از یه دلپیچه ساده خودمون میشه فهمید که چقدر درد داره روده درد.
مسکن رو گفته بود نخور که هم به کلیه آسیب نرسه، هم اینکه علائم مامان ماسکه نشه و بشه فهمید که داره به سمت خوب شدن میره یا نه، و اینکه مسکن کل بدن رو میبره تو حالت آرامش و روده هم مستثنی نیست. اون وقت حرکت نمیکنه و بیشتر گاز جمع میشه توش.
توصیه هات خیلی خوبن. دقیقا همین کارا رو می کنه مامان و خیلی بهتر شده.
ممنون.
فقط یه سوال. آخرش زخم رو بخیه زدن؟ بعد از چند ماه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد