آخرین هفته ها با بره تو دلی

سلام سلام. حالتون چطوره؟ ما خوبیم خدا رو شکر.

امروز 37 هفته ی بنده تموم شد و خدا رو شکر از این لحظه به بعد اگه نینی به دنیا بیاد، دیگه اسمش زایمان زودرس نیست. یه نفس راحت کشیدم. 

خب من این هفته یه بار دیگه سونو کردم و خدا رو شکر همه چیز اوکی بود. دیگه دیروز وقت دکترم بود. از صبح کلی برنامه داشتم که همه رو گذاشته بودم تو یه روز که زیاد از خونه بیرون نرم هر روز. صبح رفتیم شرکت چون هم باید قرارداد جدید رو امضا میکردم هم چنتا کار دیگه. بعدش یه سر زدیم به صندوق امانات و یه سری چیزا جابجا کردیم و بعد دکتر زنانم. قرار بود نامه زایمان بهم بده ولی گفت باید از روانپزشک نامه ببرم برای سزارین! عجب گیری کردیما. هیچی دیگه نامه رو نداد ولی گفت زمان زایمان احتمالا اول یا دوم اردیبهشت باشه. برنامه ی بعدیم هم یه دکتر دیگه بود برای تزریق آهنم که جواب آزمایشم رو دید گفت اوکیه و فعلا لازم نیست. بعد از زایمان تزریق کن. خلاصه خیالم راحت شد. این 5-6 تا کار رو انجام دادیم و عصر اومدیم خونه ولو شدم تا شب دیگه. 

حالا اوضاع کرونا رو بگو. من فکر می کردم تا وقتی دلتا بخواد بدنیا بیاد، یه کم اوضاع بهتر شده باشه. ولی با این گندی که اینا زدن تو برنامه ریزی و تو عید همه رفتن سفر و عیددیدنی، تعداد مبتلایانِ هر روز، رکورد بدترین روزای پارسال رو هم شکست و به 21000 نفر در روز رسید! حالا لابد تا 2 هفته دیگه آمار کشته شده ها هم میره بالا  خیلی غم انگیزه. بازیچه دست اینا شدیم. بدون واکسن با این تدابیر مزخرفشون.  دوستم که تو بیمارستان شیفت کروناس گفت باز کل بیمارستان پر شده و همینجور خانم باردار بستری می کنن. خیلی سفارش کرد که مواظب خودت باش تو این دو هفته هم. حالا غیر از اینا، من نگران بیمارستان روز زایمانم که مامان میخواد بیاد پیشم. هرچند که بتا میگه من میام که مامان تو بیمارستان نباشه، ولی خب بعد از بیمارستان که میریم خونه مامانینا. نمیدونم چه کنیم. البته دکتر گفت که سیفه و قبلش هم از من و همراهم تست کرونا میگیرن. دیگه بقیه ش توکل به خدا.

این روزا اگه دست به دعا شدین، ما رو فراموش نکنین 

نظرات 14 + ارسال نظر
محبوبه پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:20 ب.ظ

این روزا هرروز میومدم ، که نکنه زایمان کردی و بیخبرمون گذاشتی، من مطمعنم عالی پیش می‌ره همه چیییی

عزیزم. سعی می کنم حتما خبر بدم بعد از زایمان.

مونا پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:51 ب.ظ https://motherofflowers.blogsky.com/

سلام....نگران نباش،روشنای من تو اوج موج دوم کرونا دنیا اومد...یادم دکترم داشت بخیه میزد گفت امروز ۲۵۷نفر مردن،اون موقع رکورد وحشتناکی بود ....می تونم بپرسم برای سزارین چرا باید از روانپزشک نامه بگیری؟؟؟

ای جان... چه روزای سختی رو میگذرونیم هممون.
ببین گفت مشکلی نداری که نتونی طبیعی زایمان کنی. اگه از طبیعی میترسی باید حتما روانپزشک تایید کنه! لوس بازی!

فرناز پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:20 ب.ظ https://ghatareelm.blogsky.com/

امیدوارم نینی خانوم به سلامتی دنیا بیاد. نگران نباش بیمارستان غیر از بخش کرونا بقیه اش کاملا امنه. یه چیزی هم میخواستم بهت بگم هفته های اول دنیا اومدن بچه خیلی سخته بخصوص بچه اول. انگار آدم یک شبه ده سال بزرگتر میشه. فقط دوتا موضوع رو یادت باشه اول اینکه روزهای اول شیر خیلی کمه و متاسفانه تو بیمارستان و دور و بریها همه به شدت اصرار دارن به شیر مادر و بچه هم شیر کافی نمیخوره و زردیش می‌ره بالا. اگر چند روز اول شیر خشک بخوره هیچی نمیشه هفته بعد که شیر زیاد بشه دوباره به راحتی سینه رو میگیره. بعد هم اینکه هورمونهای آدم بهم میخوره و خیلی حساس میشه. زیاد سخت نگیر و سعی کن آرامش داشته باشی. البته اینا فقط تجربه من بود نمی‌خواستم نگرانت کنم

مرسی فرناز جان. توصیه هات خیلی خوبه. اتفاقا خودم هم با دیدن خواهر و خواهرشوهر تصمیم گرفتم هفته های اول شیر خشک هم بدم بهش. واقعا گرسنه نگه داشتنش کار خوبی نیست. دقیقا به خاطر همین زردی. تازه کلا هم مشکل ندارم که تا آخر هم شیر خودم رو بخوره و هم شیرخشک.
در مورد این حساس شدن هم که کاری نمیتونم بکنم. میدونم شرایط رو مخیه. هر کی یه چیزی میگه. ولی خب خوبیش اینه که احتمالا به خاطر همین کرونا هیشکی نمیاد دیدنم و نظر خاصی نمیده. امیدوارم همین دور و بری ها هم زیاد اذیت نکنن

میترا پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:48 ب.ظ

عزیزم بیمارستانی برو برای زایمان که بیمار کرونایی پذیرش نکنه
فک کن یک انفولانزای شدیده اسم کرونا ترسناکه
مراقبت بکن ولی نترس
انشالله تا زایمانت اوضاع تحا کنترل درمیاد
فکرشو نکن لاندا جون
انشالله به سلامتی و خوشی زایمان کنی
اردیبهشت در یک قدمیه

همین کار رو دارم می کنم. این بیمارستانی که میرم کرونایی نمیگیره.
خودم که از کرونا نمیترسم. اما خب برای مامان با این ریه داغون نگران میشم. حالا ایشالا که خیره.
من دلم گرمه به دعاهاتون

ویرگول جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:17 ق.ظ http://Haroz.blogsky.com

بخودت استرس راه نده عزیزم
ایشالا که همه چی به خوبی و اونطوری که دلت می خواد می گذره.

مرسی. ایشالا که همینطوره

taraaaneh جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:01 ق.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

لاندا جان بیادت هستم و دعا میکنم که زایمانت بخوبی وسلامتی انجام بشه و دلتای عزیز با شادی و سلامتی وارد خانواده بشه.
و وجودش باعث بشه که غمها رو فراموش کنی.

مرسی ترانه جان.
خیلی لطف داری.
ایشالا که همین طور هم میشه

زینب جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:25 ق.ظ

عزیزم من خیلی به فکرتم
هیچی نمیشه
حتما صدقه ی فراوان بده و قربانی کنید.
به سلامتی

مرسی عزیزم.
بله بله حتما

زری .. شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:08 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

یعنی روانپزشک چی بنویسه تو اون نامه؟ بعدا بیا بگئ چی نوشته.
به سلامتی این یک هفته ده روز بگذره و صحیح و سالم نی نی دنیا بیاد

مثکه باید بنویسه ایشون فوبیای زایمان طبیعی داره و شدیدا میترسه!

مرسی عزیزم

پیشاگ شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:13 ب.ظ

لاندا جونم بسیار زیاد برات خوشحالم . تو خیلی گنا داشتی خیلی استرس کشیدی
اما خداروشکر که همه گذشت و خیلی زود گل نازت میاد تو بغلت
بالاخره مامانش اردیبهشتی شدا
مراقب خودتون باشید عزیزم

مرسی عزیزم. آره خدا بخواد اردیبهشتی میشه. حالا اگه تا اون موقع عجله نکنه

ارغوان شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:52 ب.ظ

سلام سلام مامان لاندای احتمالا بسیار گرد و قلنبه. خوبی خدارو شکر دیگه کم مونده و تا الان به سلامت گذاشته انشالله این دو سه هفته هم میگذره و نینی سلامت میادبغلت. راستی تو کامنتا یک نفر توصیه به شیر خشک کرده بود من هم ایضا همون حرفا البته من شیرم کم بود و با تقویت و شیر افزا و ... نهایتا تا سه ماه شیر دادم راستی اگر میخوای پستونک هم بدی از همون دو سه روزگی شروع کن که بعدش سخت میگیره. خیلیا میگن ندین خصوصا پرستارا ولی دکترا مشکلی ندارن زیاد من دادم فقط نکتش رعایت بهداشتشه به راحتی هم ۱۸ ماهگی خودش ترک کرد.
دیگه ساک رو جمع کن که کم مونده


اره دیگه خدا بخواد این چند روز هم به سلامتی بگذره.
وای این شیرخشک رو همه مامانای با تجربه میگن. گاما میگفت اشتباه من رو تکرار نکن که شیرخشک ندادم. پستونک رو هم مشکلی ندارم. اونم سعی می کنم بهش بدم از همون اول.
وای گفتی ساک. اونم گذاشتم همین هفته یه فیلم از اتاقش بگیرم و بعد دیگه ببندم ساکش رو

خدی یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:58 ق.ظ

سلام عزیزم انشالا به سلامتی زایمان کنی، نترس خیلی از اطرافیان و دوستانم برای زایمان رفتن بیمارستان، هیچ مشکلی نداشتن. اصولا بخش کرونا کاملا ازین بخش ها جداس و کادر هم جدا هستند.استرس و نگرانی نباید داشته باشی. حتما به مامانت توصیه کن ویتامین c بخوره و به هیچ وجه ویتامین های گروه ب فعلا نگیره،( گروه ب برای بیماری های تنفسی خوب نیست مخصوصا نوروبین و ...) .
امیدواره به راحتی ازین مرحله عبور کنی و نی نی خانوم زودی بیاد بغلت.

ایشالا که همین طوره. حالا دکتر هم گفت این بیمارستان کرونایی نمیگیره. خدا کنه همینجوری باشه.
مرسی بازم

رویای ۵۸ یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:16 ب.ظ

ای جاااانم....از روزهای باقی مونده نهایت استفاده رو بکن و حسابی استراحت کن

آره دیگه. خدا بخواد از فردا مرخصی بگیرم دیگه این 10 روز یه کم فراغ بال داشته باشم

نجمه یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 05:33 ب.ظ

عزززیزم
چقدر زود می گذره دوره بارداری. خداروشکر که به سلامتی گذشت و این چند روز باقی مونده هم میگذره انشالله
واااا، روانپزشک ادا و اصول جدیده؟ خواهر من، سه ماه پیش سزارین داشت، اینو نخواستن. چه جالب
توام موقع زایمان یاد ما باش. انشالله که به سلامتی فارغ بشی

والا که واسه خودم اصلا زود نگذشت. چون لحظه به لحظه ش حواسم بهش بود و روز به روز حالا نگم، ولی هفته به هفته شمردم، خیلی هم دیر گذشت
ببین نمیدونم ادای یه سری از بیمارستاناس یا چی؟ ولی یکی از دوستام هم سال 96 زایمان داشته همینا رو ازش خواسته بودن. خیلی چرته خلاصه.
چشم اگه به هوش بودم حتما یادتون می کنم

آبگینه یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:28 ب.ظ http://Abginehman.blogfa.com

ای جان به سلامتی بگذرونی این روزهارو
ماشاالله آدم باتجربه دورت زیاده، حالا منم یکسری نکته میگم
شیردوش برقی خیلی به من کمک کرد که زخم سینه ام کنترل شه، من از دوستم شیردوش رو گرفتم، فقط ۲-۳هفته لازمم شد.
اگه از زیره بدت نمیاد، بعد زایمان رو برنجت بریز.
اگه تحمل دردت کمه توصیه به پمپ درد میکنم.
روزای خیلی خیلی قشنگی در انتظارته، توانایی هات تو دوماه اول اونقد زیاد میشه که بعدا خودت بهش فکر میکنی باورت نمیشه.
موقع زایمانت خیلی زیاد واسه خوشبختیه دخترنازت دعا کن

مرسی از راهنماییات آبگینه جان. واقعا انقدر دور و برم کم خانم باردار بود که من همش با توصیه های شما جلو رفتم.
مرسی از توصیه هات.
ایشالا که همین طوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد