آتلیه بارداری

سلام سلام. صدای من رو از ییلاق می شنوید. سیگما مونده تهران و من با بتا اومدم پیش مامانینا. بند و بساطم رو هم آوردم و از همینجا دارم دورکاری می کنم. با منظره باغ و کوه و شکوفه های خوشگل بهاری. البته که هوا سرده و بخاری هم روشنه. 

خب از شنبه بگم که وقت آتلیه داشتیم. صبح یه دوش گرفتم و ساعت 1 بود که رفتم آرایشگاه، موهام رو کرلی کردم. گفتم میخوام مژه هم برام بذارید، گفت کلا میکاپ کارامون نیومدن امروز. کلا آرایشگاه خیلی خلوت بود. و همشون هم هوامو داشتن که زودتر کارم راه بیفته. سمت بخشی که رنگ مو میذاشتن نرم که بو بهم نخوره. یا مثلا خود کسی که موهام رو درست می کرد، وسطش هی صداش می کردن، میگفت تا این تموم نشه نمیام. نمیتونه زیاد بشینه. اصن خیلی حال کردم باهاشون. لاک هم دادم برام بزنن. ولی مژه موند دیگه. بعدش رفتم یه آرایشگاه دیگه و مژه هم گذاشتن برام. این یکی هم خیلی خلوت بود. دیگه بعد بدیو بدیو رفتم خونه، نهارمو خوردم و شروع کردم به حاضر شدن. سیگما هم لباسا و کفشایی که گذاشته بودم رو گذاشته بود تو ساک و دیگه من که اومدم رفت سلمونی. زودی آرایش کردم و سیگما هم اومد و رفتیم. خیابونا هم خلوت بود و زود رسیدیم. لباسامو قبلا انتخاب کرده بودم از پیجشون. گفتن که هر شب لباسا شسته میشه و اینکه همه اونایی که من انتخاب کرده بودم از صبح پوشیده نشده بودن خدا رو شکر. تو آتلیه هم که به جز دوتا عکاس کسی نبود. با این حال هی همه جا رو الکلی می کردن. راضی بودم. دیگه کلی عکس گرفتیم و بعدشم انتخاب کردیم چیا چاپ بشه و تمام. سه هفته دیگه عکسا رو میده بهمون. قبلش فکر می کردم پروسه رو مخی باشه ولی خیلی خوب بود و اذیت نشدم اصن. تازه تفریح هم بود برام. 

یکشنبه بتا بهم گفت که عصری میره ییلاق و منم اگه بخوام میتونم باهاش برم. دیگه دیدم سیگما این هفته خیلی کار داره. از بس هر روز کشونده بودمش یه وری، کاراش مونده بود و دیگه هر روز باید زیاد کار می کرد تا شب. گفتم پس من برم ییلاق که راحت باشه و حوصله خودمم سر نره. پاشدم سه مدل غذا درست کردم واسه این چند روزش و عصر بتا اومد دنبالم و اومدیم ییلاق پیش مامان و بابا. حالا اینجا باید خیلی مواظب باشم. خونه پله داره و باید سعی کنم زیاد بالا و پایین نرم. ولی بازم نمیشه. روزی 5-6 بار باز بالا پایین میرم. خلاصه اینجوریا. 

آخر هفته هم که 13 بدره. من که جایی نمیرم. تهش اینکه برم تو باغچه. خوش بگذره بهتون 

نظرات 11 + ارسال نظر
ارغوان سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:58 ق.ظ

سلام لاندا جون مبارکه عکسها انشالله چاپ کنی هی نگاه کنی کیف کنی
راستی یه چیزی بگم بخندی از بی تجربگی من من تا حالا فکر میکردم لباسهای بارداری که خانمها تو آتلیه میپوشن همه مال خودشونه بعد میگفتم اخه خیلی از اینا که استفاده نداره هیچ جام نمیشه پوشید چطور چند تا لباس میدوزن فقط برای عکس


عالی. نه بابا اصن نمی صرفه. چون بعدا دیگه به هیچ دردی نمیخوره. حالا جالبه خیلی از اینا اصن لباس نیست و صرفا یه پارچه میپیچن دورت. البته مال من همشون لباس بودن ولی اینجوری هم هست.

میترا چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:52 ق.ظ

من که بارداری از ماه پنجم اینقدر زشت شده بودم دماغ ورم لب ها ورم انگشتا ورم یکدونه عکسم از بارداری نگرفتم
ماهم سیزده میریم تو باغچه حیاط خونمون با این کرونا والا

اوه اوه بارداری پسر همینه. اونم دوقلو. قشنگ هورمونا میریزه به هم. خوب کردی عکس نگرفتی
بهترین کار. خوبه حیاط دارین. ما پارسال که 13 بدر خونه بودیم یه حیاط هم نداشتیم بریم. حالا امسال تلافی می کنیم تو باغچه

taraaaneh چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:39 ق.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

مبارک باشه عکسها. کار خوبی کردی. بعدها که نی نی بزرگ شد نشونش میدی و براش خاطره تعریف میکنی.
مواظب خودت باش و از مناظر زیبای ییلاق لذت ببر عزیزم.

اره انصافا خیلی هم خوب شده بودن عکسا.
چشم حتما
جای شما خالی

محبوبه چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:12 ق.ظ

چه عالی، که این هفته های آخر دور برت شلوغ باشه، اگه وزن بچه هم میخوای بره بالا، روزی یه بستنی بخور، لذتشم ببر

آره دقیقا. این روزای آخر همینجوری تو شلوغی برام دیر میگذره. دیگه اگه هیشکی دور و برم نباشه که هیچی. فکر کنم اصن نگذره.
بستنی رو داشتم میخوردم ولی دکتر بهم گفت زیاد موثر نیست. فعلا خودمو بستم به پروتئین

محبوبه چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:48 ق.ظ

اه، باید پروتیین خورد، دیر گفتی دیگه، دومی رو بیارم؟


بیار بیار. سونولوژیسته به من گفت گوشت و بادوم بخور. من علاوه بر اینا با اجازه دکترم پروتئین وی هم میخورم. حالا بذار ببینیم نتیجه دخترک ما چی میشه. اگه خوب بود برو دومی رو بیار

فرناز چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:16 ب.ظ https://ghatareelm.blogsky.com/

عکسای بارداری خیلی قشنگن اصلا خانومای باردار خیلی زیبا هستن انگار معصومن. چند هفته دیگه مونده؟

3 هفته

محبوبه چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:32 ب.ظ

ما منتظر دومیش هستیم، هیچ جاااا نمیریم همین جا هستییییییم

زیبا چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 07:35 ب.ظ

بابا لاندا یه چند تا عکس بذار سانسور م خواستی بکن با گلدون

میترا پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:24 ق.ظ

اره میگن اونایی که دخمل دارن بارداری خوشگل میشن
من تا دوماهگی هم از بچه هام عکس نگرفتم هفت ماه یک کیلویی زشت بودن عین بچه گنجشک
البته ماشالله الان خوشگل شدن
ولی گفتم عکس زشت نداشته باشن روحیه شون خراب بشه
از وقتی وزن گرفتن قشنگ شدم هی عکس گرفتم ازشون

اخی عزیزم
بچه ها قشنگن هر جوری باشن
خدا رو شکر سالم بودن و الانم خوشگل شدن

آبگینه پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:42 ب.ظ http://Abginehman.blogfa.com

عکسا مبارکه، خاطره خیلی خوبی میمونه واستون
خیلی کم مونده تا دانلود نی نی

اره فکر کنم خوب بشن عکسا
بیبی ایز لودینگ

خدی سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام
به به من عاشق عکسم، مخصوصا مامانای نی نی دار و خود نی نی قشنگه
انشالا که این هفته های آخر هم به راحتی بگذره و چشمتون به جمال نی نی روشن بشه

مرسی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد