تولد مامان

سلام سلام. صبح بخیر. بازم شنبه ست و یه هفته دیگه پیش رومون داریم. هوا هنوز ابریه. الان خیلی وقته یه روز آفتابی حسابی نداشتیم. 

این هفته رو دولت تعطیل کرده. از همون تعطیلیا که اصن تکلیفش معلوم نیست. من که واسم فرقی نمی کنه. اول آخر دورکارم. ولی کاش بتا هم تعطیل میشد که مامان چند روزی از کار بچه داری فارغ شه و مثلا بره ییلاق بمونه. از اون هوا لذت ببره. 

تو پست قبلی گفتم که تولد مامان بود این هفته. بهش گفته بودم نمیام. ولی خب میدونستم ناراحت میشه. شب قبل از تولدش پاشدم کیک اسفنجی دولایه درست کردم. روز تولدش هم کیک رو خامه کشی کردم و با برگای پاییزی و بلوط هایی که داشتم و چوب دارچین، تزیینش کردم و پیش به سوی خونه مامان. میخواستم براش گل یا بادکنک هم بخرم که خب همه مغازه ها بسته بودن. دیگه دوتا بادکنک تو خونه داشتم که همونا رو باد کردم و بردم. آهنگ تولدت مبارک اندی رو پلی کردم و در واحد رو زدم. تیلدا در رو باز کرد. مامان کلی خوشحال شد. گفت فکر کردم نمیای این هفته. از کیک هم تشکر کرد و صبر کردیم عصر بشه، بتا هم از سرکار بیاد و تولدکی بگیریم و کیک بخوریم. تولدمون دخترونه بود با حضور افتخاری بابا. من و مامان و بتا و سه تا دخملکا. منم از این لباسا که نینی سرش رو از شکم مامانش آورده بیرون پوشیده بودم. تتا هی میومد پاش رو بلند می کرد و شکمم رو بوس می کرد. فکر کرده بود واقعا نینیه. تیلدا هم هی لباسم رو میزد بالا که بهش بگه ببین این عکسه، نینی واقعی نیست که  هر چند که خودشم هی میومد بوسش می کرد. دیگه ساعت 7 میخواستم بیام خونه که به حکومت نظامی ساعت 9 نخورم. مامان هم شاممون رو حاضر کرد و داد بیاریم. یه سطل هم آش شله قلمکار داد بهم. دیگه حسابی خوش به حالم شد. زودی برگشتم خونه. کل مدت هم من و بتا ماسک داشتیم. آخراش دیگه یه کم سختم شده بود. جالبه من کلا سرمایی بودم قبلنا. نه حالا زیاد ولی خب به نسبت سرمایی بودم. حالا الان گرمایی شدم. همش گرمم میشه. از اثرات نینیه. به قول مامان بزرگم ایکی جان شدم (دونفسه). 

آخر هفته هم خوب بود. من اینجوریم که تو هفته معمولا دو یا سه روز قرص ضدتهوع می خورم. یعنی همه روزا تهوع ندارم. گاهی شبا یا عصرا که حالم میخواد بد بشه، سریع میرم تخمه آبلیمویی میارم میخورم، خوب میشم. دیروز هم یهو یه کم حالت تهوع گرفتم. همیشه تو این حال دلم نمیخواد لب به هیچی بزنم. ولی دیروز خودم رو مجبور کردم یه تیکه لواشک بخورم. در جا خوب شدم. خلاصه که ترشیجات رفیق این روزای من شدن. 

راستی در مورد جنسیت نینی سوال کرده بودین که دیگه قطعی شد؟ خب من هنوز غربالگری دوم نرفتم، ولی این سری که رفتم دکتر که برام بنویسه سونوی غربالگری رو، همونجا خودش سونو کرد که صدای قلب جنین رو بشنوه و گفت که دختره. شاکری هم بار دوم گفته بود صد در صد دختره. دیگه دخمله پس. حالا ایشالا غربالگری دوم رو هم برم و سالم باشه دخترکم. اسم رو هم انقدر بهش فکر می کنیم. اصلا نمیتونم اسم انتخاب کنم. تقریبا از همه اسما یه ایرادی میگیرم. واسه بقیه بنظرم همشون قشنگن، ولی وقتی خودم میخوام بذارم، امکان نداره یه ایراد گیر نیارم. بیشتر اسمای قشنگ رو هم که اطرافیانم گذاشتن. مثلا اسم تتا رو خودم میخواستم ولی خب به بتا پیشنهادش داده بودم و حتی موقع رای گیریش با یه اسم دیگه، کلی تاکید کرده بودم رو این رای خودم. نوش جانش. بهشم میاد خیلی. یا یه اسم دیگه که یکی از فامیلای نزدیک به تازگی گذاشته رو دخترش. اسمش "نیلا" ست. بنظرم خیلی قشنگه ولی جالب نمیشه دوتا نینی با فاصله کم تو فامیل هم اسم باشن. تازه بماند که دختر پسرداییم هم تا یه ماه دیگه به دنیا میاد و باید ببینم اونا چی میذارن. امیدوارم معدود گزینه های من رو نذارن و تصمیم گیریم از این سخت تر نشه. هر چند که همینجوری تو لباس پوشیدن اینا سلیقه خانمش زمین تا آسمون با من فرق داره. امیدوارم تو انتخاب اسم هم همین بشه. خخخ. 

نظرات 10 + ارسال نظر
فرناز شنبه 8 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 01:03 ب.ظ https://ghatareelm.blogsky.com/

اینجوری که میگی حالت تهوعت خوب شده همینکه میتونی بخوری یعنی خوبی چون در نهایت تا بچه دنیا نیاد اون آدم قبلی نمیشی. من نمی‌خواستم ناامیدت کنم از اول بهت نگفتم وای انتخاب اسم هم خیلی سخته مال ما که هردوتاشون پیشنهاد همسر بود

آره منم فکر کنم که تا تهش در این حد بمونم. البته خداییش تو 3 ماه اول هم تقریبا تو همین حد بودم. هیچ وقت نشد قرص بخورم و خوب نشم.
خوش به حالت که تونستی بپذیری. سیگما هم کلی اسم پیشنهاد میده ولی خب من نمیدونم چرا انقدر سخت گیری می کنم.

kindgirl شنبه 8 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 01:05 ب.ظ

مبارک تولد مامان انشالله سلامت باشن. وای اونجا که گفتی سه تا دخترکا کلی قلب قلبی شدم خدا حفظشون کنه سه تاشونم
نیلا خیلی بامزه هستش منم دوست داشتم.
آخ آخ نگو منم بسیار سرمایی بودم بعد بسیار گرمایی شدم اون مدت ولی امسال دیگه به اصل خودم برگشتم.
انشالله این غربالگری هم همه چی خوبه و نینی خانم صحیح و سلامته

مرسی عزیزم
عه پس عادی میشم؟ راستش مدل قبلی خودم رو ترجیح میدم. دیشب از گرما خوابم نمیبرد
مرسی. دعا کنید لطفا

ستاره شنبه 8 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 02:49 ب.ظ

سلام لاندا جونم، گفتی از اسم نیلا خوشت میاد ، اگه این اسم و گذاشتن روی بچه شون، به اسم نیلیا هم میتونی فکر کنی، شبیه اونه ولی کمی متفاوت...

اره اتفاقا به نیلیا و آنیل و نیلی هم فکر کردم. ولی طبق اصل ایرادگیری خودم، هیچ کدوم بی ایرادتر از نیلا نبودن برام. خلاصه که بعضی وقتا دلم میخواد خودمو خفه کنم

پیشاگ شنبه 8 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 03:22 ب.ظ

ای ول به تو که نه تنها رفتی پیششون بلکه کیک هم درستیدییی
چقدددد بامزه ایکی جان منم یه مدل دیگشو به خانم شومینی میگم
دوجان
لاندا حدس میزنم اسم خودت با ن شروع بشه
من اسم نیلوفر رو خیلی دوس دارم خوشگله

نینی اونا کی به دنیا میاد؟
نه اسم خودم با ن نیست ولی اسمایی که با ن شروع میشن رو دوس دارم
نیلوفر هم قشنگه. ولی داریم تو فامیل. تقریبا همه اسما رو داریم

زری .. شنبه 8 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 05:27 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

رزا را دوست نداری؟ بنظرم یه اسم اینترنشنال بذار :))
دختر ده ساله ی من عاشق این اسمه و میگه چرا اسم من را رزا نذاشتید:(
الان هم خودم فکر میکنم شاید بهتر از ارغوان باشد!
تولد مامانت مبارک :)

چرا اتفاقا رز یا رزا خیلی قشنگن. سیگما نظرش رو اینا هست.
و واقعیت اینکه اینترنشنال بودنش هم جز گزینه هام هست کمی. البته نه خیلی، ولی بدم نمیاد یه اسم قشنگ مثل همین رز که هم تو فارسی استفاده میشه هم خارجیه، باشه.
ولی خب بازم هزارتا محاسبه دیگه میاد سراغم که همش رو اینجا نمیتونم بگم
ارغوان هم خیلی اسم قشنگیه. کلا اسمای گل ها خیلی خوشگلن
ممنون

تیلوتیلو یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 12:38 ق.ظ

خداراشکر ک بهتری عزیزم
میدونم که یه اسم خیلی خوشگل انتخاب میکنی

ایشالا

میترا یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 02:09 ق.ظ

لاندا جون من زایمان کردم رو تخت بیمارستان شوهرم اومد گفت میخام برم شناسنامه بگیرم اخرچی میزاری بنویس بده که بعدا غرنزنی بگی من اینو نگفتم و من درلحظه اخر قبل شناسنامه گرفتن عوض کردم
یونا انتخابم بود گقتم سام بزار
البته دوقلو دارم ها
امیرحسین و امیرسام گذاشتم
خلاصه سخت نگیر ممکنه تا روز اخر هزار بار عوض کنی اسمشو
ضمنا تا پنج و ماه ونیم فکر میکردیم دختر پسرن میخاستم آوینا و یونا بزارم
بعد کلا عوض شد دوتاش گفتن پسرر


دلگرمی خیلی خوبی بود میترا
چه اسمای قشنگی
وای تا ۵.۵ ماه اشتباه گفتن جنسیت رو؟ عجبا

shadi دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 03:53 ق.ظ

لنا ؟؟؟؟ نظرت؟

لنا قشنگه. بهش فکر کردم یه کم.

خواننده خاموش پنج‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام لاندا جان...من مدتهاست خواننده خاموش وبلاگت هستم...روی اسم نیتا هم می تونی فکر کنی....یعنی بی همتا

سلام عزیزم. ممنون. نشنیده بودم این اسم رو

ترنج چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 03:49 ق.ظ http://khoor-shid.blogsky.com

چون نیلا رو دوست داشتی، من یه خانومی رو میشناختم اسمش نیلپر بود.. به نظرم قشنگه.
ما تو فامیل خیلی دختر داریم اینم چندتا از اسماشون شاید خوشت بیاد: پریا، نوا، آوا، جانا، تیارا، آوینا، مانلی، ماهنی، تارا؛
حالا خوبه بچه دختره. به نظرم اسم پسر خیلی سختتر بود. یعنی من شانس آوردم که بچه دختر بود چون برای پسر هیچ اسمی نداشتم.

اره قشنگه. اسم دختراتونم قشنگه. چنتاشو داریم ما هم. حالا از یه پیجی هم دارم مشاوره میگیرم. ببینم چی میشه. شایدم همین نیلا رو گذاشتم
والا اون موقع که به ما گفتن پسره، اسمش رو هم انتخاب کردیم تموم شد. بنظر من دختر سخت تره. انگار مهمتره اسمش چی باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد