آخرای قرنطینه

دیروز رو به نام ویدیوکال نامگذاری می کنم. با دوستای همکار و دوستای غیر همکارم، دو سری قرار چت ویدیویی گذاشتیم. عصری رفتم حمام و آرایش کردم. شام رو زودتر پخته بودم و خوردیم. از 9 تا 10:15 با همکارا و بعد از 10:30 تا 12 با دوستا چت تصویری داشتیم. آخراش دیگه کمرم داشت میشکست از بس تکیه نداده بودم به جایی. رو بالش باهاشون حرف میزدم. جلسه کاری انقدر خسته م نمی کرد

دو روز پیش یهو پاشدم به تمیز کردن خونه، خیلی خیلی کثیف شده بود و به هم ریخته. خیلی سریع جمع و جور کردم و بعد گفتم بذار کشوهای آشپزخونه رو تمیز کنم حالا که سیگما دیر میاد. مثلا واسه عید میخواستم تمیزش کنم، ولی دیگه یادم رفت. بهتر، بیشتر به هم ریخته بود تو این مدت. دیگه هر 3 تا کشو رو ریختم بیرون، از اول وایستادم به چیدن. کلی آت آشغال دور ریختم باز. حسابی تمیز و مرتب شد. سیگما اومد خونه کلی کیف کرد از تمیز شدن خونه.

دیگه کم کم مثکه مهلت دورکاری ما هم داره تموم میشه. یه بوهایی میاد. باید مانتوهای تابستونی رو دربیارم، اتو کنم، آماده باشن دیگه. حیف شدا. روزای خوبی بود دورکاری. البته دیگه مثکه آمار کرونا کم شده. ایشالا که حسابی کم شده باشه. اینجور که میگن، احتمالا مثل آنفولانزا، از مهر و آبان باز شدت میگیره و احتمالا باز بساط قرنطینه به راه میشه. تو این مدت تا شیوعش کمتره،چنتا از دوستام که نامزدنمیخوان زودتر کاراشون رو بکنن. چون خونه و جهیزیه شون آماده نیست نمیتونن برن سر خونه زندگیشون. حتی بدون جشن. دیگه الانا بیفتن دنبال خرید اولیه های زندگی.

از کارایی که میخواستم تو قرنطینه بکنم، یکیش همین تمیزکردن کشوهای آشپزخونه بود که انجام شد، یکیش انتخاب عکسامون برای چاپ کردن بود که هنوز انجام نشده!!! یکی دیگه ش خوندن کتاب کلیدر بود که راضیم از روندش. الان جلد 8 ام. البته هفته گذشته تقریبا اصلا وقت نکردم کتاب بخونم، ولی در کل راضیم. اگه بشه تا قبل از تموم شدن دورکاری کلش رو بخونم عالی میشه. دیگه فرندز بود که اونو چون دارم با سیگما میبینم، خیلی دست خودم نبود که بخوام کلش رو ببینم. همینشم راضیم. خلاصه که خوب بود برام تا اینجا.


نظرات 4 + ارسال نظر
پیشاگ پنج‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 11:05 ق.ظ

خسته نباشی بانو جان
منم فک کنم کم کم کم باید زندگی بیفته رو روال چون انتظار کشیدن برای تمام شدن کامل کرونا مسخرست
باید با رعایت نکات ایمنی زندگی از سر گرفته بشه و خوب البت در کنارش واقعا نمیشه مثل قبل هر روز به گشت و گذار بگذره

اره دیگه، گشت و گذار حذف باشه فعلا، حتی خرید غیر ضروری هم حذف. اما کارای ضروری، مثل دکتر رفتن، ازمایش دادن (موارد مربوط به سلامتی) و اینا دیگه باید از سر گرفته بشه. هر چند الان دندون پزشکی اینا هنوز راه نیفتاده فکر کنم. نه؟

تیلوتیلو شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 01:07 ب.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

Zari شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 11:35 ب.ظ http://maneveshteh.Blog.ir

چه باحالی که برای ویدیو کال آرایش کرده میشینی :))
لاندا جان خوب ما بخواهیم جواب کامنتمون در پست قبلی را ببینیم چکار باید بکنیم؟ :)

بعد از مدت ها یه بهونه گیر آوردم که آرایش کنم. گفتم مثل مهمونیه دیگه
میشه کامنت قبلیتونو اینجا بذارم؟

پیام شما:
وااااای چه حرفه ای عمل کرده سیگما!!! اون تولد ریز! شب قبل خیلی باحال بود:))) یعنی اینقدر فکرشده بوده کارش.
خیلی خوشم اومد:) همیشه خوش باشید
پاسخ:
وای آره زری جون، اگه اون تولد رو نمی گرفت قطعا شک می کردم
مرسی عزیزک

Zari دوشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 11:23 ب.ظ http://maneveshteh.Blog.ir

مرسی عزیزم زحمتت شد کامنت و‌جواب را منتقل کردی اینجا

نه بابا این چه حرفیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد