کار در منزل با ویوی بارون

سلام سلام

وقت بخیر

خوبین؟

در راستای عوض کردن روحیه م، امروز که بارونیه و خونه بسیار تاریک، با لپ تاپ اومدم رو تخت نشستم و پرده ی اتاق رو زدم کنار و با ویوی زیبای بارونی دارم کار می کنم. دلوخ گفتم، اصلنم زیبا نیست ویومون. خیلی هم زشته. خونمون جنوبیه و واحد ما هم جنوبی. فقط به حیاط پشت خونه که در واقع رمپ پارکینگه دید داره و جلوش ساختمونای زشت. خخخ. ولی خب مهم اینه که بارون رو میبینم و نور میاد تو  (وی خود را راضی می کند) 

خب چه خبر از این هفته؟

یه روز که پنه آلفردو درست کردم، همون روزی که تو پست قبلی گفتم. 

یه روز جایزه م اومد برام. یه مسابقه ای شرکت کرده بودم که یه هدفون بلوتوثی برنده شدم، تحویل گرفتمش و دیگه افتادم به جونش. 

خیلی حال میده، باز ورزش رو شروع کردم. هدفون رو وصل می کنم به تی وی واسه وقتایی که سیگما خوابه، کلیپایی که از رادیو جوان ضبط کردم رو پلی می کنم و حلقه میزنم. بعد کتاب صوتی کلیدر رو هم دانلود کردم و وقتایی که دارم تو خونه پیاده روی می کنم، صوتی کلیدر رو با هدفون قشنگم گوش میدم. همین باعث شده بتونم تایم پیاده رویم رو از 40 دقیقه به 1 ساعت افزایش بدم. البته آخرش دیگه سرگیجه گرفتم. تازه سرعت کتابخوانیم هم رفت بالا. الان وسطای جلد 6 ام.

هی یه عالمه نوشته بودم پرید! 

هفته پیش یه روز خودمو وزن کردم و دیدم به به یه کیلو لاغر شدم. بعد بینیم هم بادش خوابیده بود و بسی خوشگل شده بود. لباسای خوشگل پوشیدم و سیگما کلی ازم عکس انداخت. 

یه روز دیگه تیرامیسو درست کردم. پودر آمادشو از دوران جهیزیه داشتم، همونو درست کردم!!! حتی پاشدم براش لیدی فینگر هم پختم توی فر! در این حد بهش اعتماد داشتم. یه کم از کرمش خوردم، اوکی بود. دیگه درستش کردم و گذاشتم تو یخچال که خودشو بگیره. منم خودمو گرفتم براش. والا! فکر کرده کیه؟  بعدش با پودر قهوه و توت فرنگی یخ زده تزیینش کردم و خوردیمش. خیلی هم خوشمزه بود. فقط بعدش گلاب به روتون من دلپیچه و بیرون روی گرفتم. انگار که شیر خراب خورده باشم. اما سیگما هیچیش نشد. خلاصه که می ارزید. خوشمزه بود 

یه روز دیگه هم کشک بادمجون درست کردم برای اولین بار. بادمجون سرخ شده تو فریزر داشتیم و با دستوری که از بتا گرفته بودم درستش کردم. بسی عالی شد. همون شب با سیگما یه جشن کوچیک دونفره برای خودمون راه انداختیم و کلی هله هوله خوردیم. کشک بادمجون هم بسی خوشمزه شده بود و زیاد هم بود، سه روزی در خدمتش بودیم. 

دیروز که بیدار شدم رفتم رو ترازو و دیدم اون یه کیلویی رو که خرد خرد کم کرده بودم، یهو زیاد شدم!!!! البته با این خوراکیایی که خوردم بعید هم نبوده! بعد تازه بینیم هم باز کلی باد کرد!  فکر کنم دیگه از هیچی نباید خوشحال شم. 

دیروزم روز اول ماه رمضون بود و سیگما روزه گرفت. خدا رو شکر امسال دیگه زور دکتر مامان چربید و نذاشت که روزه بگیره. تازه بابا میگفت باز مامان زیرآبی رفته و میخواسته روزه بگیره که دیگه بابا نذاشته. از اون سمت بابای سیگما هم دیگه از دور روزه گیر ها خارج شد و الان دیگه فقط سیگما مونده. 

دیروز واسه افطارش نون از نان سحر سفارش دادم، گفتم حالا که نمیشه بامیه اینا گرفت، بذار چیزکیک هم براش بگیرم، چون چیز کیک رو میشه گرم کرد و کرونازدایی میشه. اینا رو براش سفارش دادم. واسه شامش هم لوبیاپلو درست کردم چه لوبیاپلویی شد. درسته شفته شد ولی مزه ش خیلی خوب بود  

برم که یه کم دیگه کار کنم تا سیگما میاد، بعدش اون بخوابه و من پاشم ورزشای روزانه م رو بکنم. دیگه غذا پختن هم ندارم، هم چیزکیک مونده از دیروز، هم لوبیاپلو 

نظرات 13 + ارسال نظر
ترانه یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 06:10 ب.ظ http://Taraaaneh.blogsky.com

واقعا شاهکار کردی تونستی توی این شرایط وزن کم کنی.منکه مثل تو غذاهای جورواجور درست نمیکنم و بیرون هم پیاده روی میکنم حداقل این مدت یک کیلو اضافه کردم. کتاب صوتی عالیه. من هم توی خونه گاهی راه میرم موزیک‌گوش میدم.

وزنه که مثل اینکه برگشت ولی خب آره حداقل سعی کنم زیاد نشم خیلی خوبه با این وضع هله هوله خواری.
تو خونه راه رفتن خیلی خوبه. سالها تو آلودگی هوای تهران، مامان زمستونا توی خونه پیاده روی می کرد. ولی من هیچ وقت همت نکرده بودم. الان با اینکه مدل خونمون واسه پیاده روی خوب نیست زیاد و یه جورایی تهش سرگیجه میگیرم، ولی دیگه بهتر از هیچیه. بخوام همینجوری بشینم چاق میشم قطعا.

ویرگول یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 07:00 ب.ظ http://Haroz.mihanblog.com

وصف العیش، نصف العیش حالا تو یک باغ پر از درخت و شکوفه رو تصور کن اونطرف پنجره اتاق. مثل پنجره اتاق خواب آنی که درخت گیلاس داشت زیر پنجره اش
داشت بابت اون یک کیلو که کم کردی حسودیم می شد که به حول و قوه الهی برگشت سر جاش، خیال منم راحت شد

اره واقعا. تو ییلاق ویومون خیلی خوبه. یه بالکن بزرگ روی بلندی که روبرو کوهه و قبلش رودخونه و درخت و اینا. تو باغچه هم درخت گوجه سبز و زردآلو و گردو. هی با سیگما میریم تو بالکن میگیم الان باید چشمامونو ببندیم و فکر کنیم اونجاییم
اره نشد از شرش راحت شم

پیشاگ دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 08:44 ق.ظ http://bojboji.blogfa.com

آخیییییییی
لاندا ماهم این خونمون ویو خوبی نداره هر دو نبش ساختمونه
اما خوب اینکه میشه بارونو دید خودش خیلیه
خوشبحالت که میشه دور کاری کنی و واقعا مرسی از مدیراتون
حداقل همین که شماها و امثال شما میتونید بمونید ،خیابونا خلوت میشه دیگه
از طرف منم هم از مدیرت و هم خودت تشکر کن
چقد کارای خوب خوب کردی چیز کیکو لباس خوشگلو و ترامیسوو کشک بادمجونو و ..
اییی ول داری

اره واقعا دمشون گرم. من خیلی متشکرم ازشون. دیگه رو این حساب هر چی شب و نصف شب کار میدن دستم بازم انجام میدم براشون.
اره به کار شما هم میاد، همین خلوت بودن خیابون و اینا خودش خیلی خوبه.
قربونت عزیزم

تیلوتیلو دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 09:41 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام عزیزم
خدا را شکر که همه چیز خوبه و راضی هستی
و چقدر خوشحالم که همچنان از خونه داری کار میکنی

مرسی تیلوی مهربون.
آره خداییش دستشون درد نکنه که هنوز میشه از خونه کار کرد. خیلی کمک حالن.

تیلو جان من نمیتونم برات کامنت بذارم. کلا کامنتات برام باز نمیشه. کس دیگه ای هم بوده که با وبلاگت این مشکل رو داشته باشه یا فقط منم؟

لاله دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 08:54 ب.ظ

لاندا من دارم میکیرم از کنجکاوی ، چه کاریه که 24 ساعتع آنلاینی ؟شیفت سب هم داره من برم؟

نه 24 ساعته که آنلاین نیستم. مثلا شبا اگه بیدار باشم جواب میدم، اگه نه که هیچی. دیگه زنگ نمی زنن بیدارم کنن. مجبور میشن صبر کنن تا فردا صبح. دیگه من بیدارم و چون صبح هم نمیخوام از 7.5 جوابگو باشم، همون شب کار رو انجام میدم تحویلشون میدم

رها سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 03:00 ب.ظ http://golbargesepid.parsiblog.com

به به داشت حسودیم میشد به ویوتون که ....
عیبی نداره همینم غنیمته
اصن صدای بارون خودش کلی ویو حساب میشه خخخ
چه خوب که از خونه کار میکنین احسنت به درک و شعور رئیستون از طرف من از دور بش بوس بفرس هم فاصله اجتماعی رعایت شه هم اسلام به خطر نیفته خدا نکرده خخخ
به به پاستا و به به چیز کیک
نوش جان
من حسرت این دو سه کیلو کم کردن رو دارم از کی میخام برگردم به وزن قبل بارداریم همت نمیکنم در دهان مبارک رو به خوراکی های شیرین ببندم
خدا وکیلی با بچه داری اگه گشنگی هم قرار باشه بکشی خیلی ستم کردی به خودت منم دلم نمیاد به خودم ظلم کنم خخخخ
چه طولانی مینویسما خودش یه پست حساب میشه خخخ


چشم از دور بوس میفرستم بهشون
من خودمم این حسرت ۳ کیلو کم کردن رو دارم مدتهاس
سه کیلو از وزن الانم وگرنه که هی میتونم ۳ کیلو زیاد شم دوباره برگردم به این وزن
خیلی هم خوبه که کامنت طولانی میذاری
مرسی

نازنین سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 03:14 ب.ظ

من تا حالا تیرامیسو درست نکردم. باید یه بار برم سراغش.
راستی از بینیت راضیی دیگه الان؟

پیشنهاد میکنم بخش خامه ای و پنیری تیرامیسو رو خودت درست کنی
از این پودرای اماده نگیر، البته بد نبود ولی با پنیر ماسکارپونه و خامه اینا بهتره
اره خدا رو شکر
کلیتش خوبه ولی هنوز باد داره

فرناز چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 07:49 ق.ظ http://ghatareelm.blogsky.com

ویوی پنجره باید جوری باشه که تا چشم کار میکنه سبز باشه ولی مجبوریم با همین ساختمون روبرویی بسازیم دیگه. منم گاهی تو خونه پیاده روی میکنم تازه مجبورم گاهی گرگم به هوا هم بازی کنم


کلی خندیدم. گرگم به هوا عالی بود

فریده پنج‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 11:41 ب.ظ

یه سوال با چه قدی چند کیلویی؟

این از اون سوالاس که دوس ندارم جواب بدم

مامان چیچیلاس یکشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 08:00 ق.ظ http://Mamachichi.blogsky.com

لاندا وبلاگت رو که می خونم با خودم می گم خوش به حالت بچه نداری .وقت داری کتاب بخونی. ورزش کنی. آشپزی کنی..
منم می خواااام


باورت میشه وقتی بتا یا گاما رو میبینم خودمم همینو میگم؟ بعد هی فکر می کنم که الان انقدر واسه خودم وقت دارم، حیف نیست که بچه بیارم و از همه این نعمتا محروم شم؟
اما بالاخره باید جلو رفت دیگه
قبلا خونه بابا هم کارام کمتر بود، هم بیشتر وقت داشتم. ولی خب نمیشه همیشه به یه منوال موند دیگه.
شما هم الان خوشحال باش. 2 هیچ جلویی از من

پیشاگ دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 12:15 ب.ظ

لانی نمیای بنویسی ؟

سلام عزیزم. چرا حتما سعی می کنم بنویسم امروز

تیلوتیلو سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 09:53 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام لاندای عزیزم
چرا اینهمه وقت ننوشتی؟
یکی دو روز بلاگ اسکای مشکل داشت ولی بعدش دیگه نه

سلام عزیزم. هم سرم سر کار شلوغ بود، هم تولد اینا. اوضاع رو به راهه. ممنون پرسیدی. سعی می کنم امشب پست بذارم

غ ز ل چهارشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 08:53 ق.ظ https://life-time.blogsky.com/

بیا دست و دلبازی کن و دستور لیدی فینگر و پنه آلفردو رو برامون بزار حالا که راضی بود
کتاب صوتی و ورزش عشقه
جایزه ات مبارک دلم خواست برای ورزش :))
برای کلیدر فکر خوبیه صوتی گوش کردن چون خیلی طولانیه

ویو ما هم جالب نیست ولی عوضش سر و صدای خیابون نداریم
من هیچوقت شمالی جنوبی رو یاد نگرفتم

ببین پنه رو از رو یه کلیپی تو اینستا درست کردم، دستور نوشته شده ش رو ندارم. حالا میخوام تو دفترم واردش کنم. هر وقت وارد کردم چشم اینجا هم میذارم.
ولی لیدی فینگر از این لینک بود: https://namnak.com/%D8%A8%DB%8C%D8%B3%DA%A9%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D9%84%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%B1.p15232
اره بخشی از کلیدر رو اینجوری در حین پیاده روی صوتی گوش میدم. بقیه ش رو از روی کتاب. فقط بدی صوتی اینه که خیلی بی سوادن خواننده هاش.
اره دقیقا خیلی ساکته خونه ی جنوبی. اینش خوبه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد