خونه جان کوشی پس؟ 2020 شد.

هیچ کدوم از دوتا خونه ای که خواسته بودیم، نشد. با یکیش قرار نشست گذاشته بودیم واسه دیشب. دیشب سیگما و باباش رفته بودن بنگاه و بماند که بنگاهی با یه قیمت دیگه ما رو کشونده بود اونجا و صاحبخونه هم ریالی از قیمت خودش کوتاه نیومده بود و سیگما هم قبول کرده بود. گویا آخر معامله بودن که لات بازیای مالک دیگه حسابی سیگما و پدرش رو شاکی کرده و پا شدن اومدن بیرون. بعضیا چی با خودشون فکر می کنن؟! فکر کرده چون مالکه هر جور دلش بخواد میتونه رفتار کنه؟! هیچی این خونه هم نشد. باز بریم کفش آهنی بپوشیم بیفتیم دنبال خونه.

دیروز رفتم دندون دومم رو هم پر کردم. بی حسی رو زد تو لپم. یه چشمم باز نمیشد. انقدرم بی حس بودم که تا شب هیچی نتونستم بخورم. یه لیوان شیرموز درست کردم خوردم که سیگما اومد این خبر رو داد.

با خودم حرف زدم که ناراحت نشم. به خدا گفته بودم اگه خیره جور بشه. نشد، لابد خیر نبود دیگه. 


نظرات 3 + ارسال نظر
پیشاگ چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1398 ساعت 11:10 ق.ظ http://bojboji.blogfa.com/

خونه لاندا اینا هر چه سریعتر خودتو معرفی کن به نفعته
اره بعضیا فقط بعضیا خیلی بی انصافا

دستا بالا، زودتر تسلیم شو وگرنه شلیک می کنم

خدی چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1398 ساعت 11:49 ق.ظ

سلام عزیزم نگران نباش تهش ی تایمی از صابخونه فعلی میگیرین حتما که قبلش خونه پیدامیکنی اما نهایتش همینه برا منم پیش اومده از موعدبگذره و هنوز توخونه باشم و جایی پیدانکرده باشم خوشبختانه کسی هستم که این جور مواقع نه استرس میگیرم نه ناراحت میشم یعنی بخوام بشم هم ک هیچ فایده ای نداره پس بیخیال میشم دقیقا عین مردا
شبا تو تخت به جاب گریه کردن در مورد جزییات خونه دلخواهت فکرکن و مطمئن باش که به زودی وارد همون خونه میشی و میبینی که میشه
در مورد اسباب کشی هم باز من تو یه روز انجام دادم اونم تنها خودم بودم و یه کارگربرای بسته بندی...
به بعدش فکر کن که رفتی خونه جدید وسایلا چیده شده و اولین لیوان چایی رو با آرامش داری مینوشی...
منم دلم خواست

اوه اوه، من اگه به وقت دکترم نرسم یا 5 دقیقه دیر برسم معده نمیمونه برام. از موعد به این مهمی زمان بگذره قطعا سکته می کنم سیگما هم مثل منه تو این مورد. در نتیجه نمیشه به گذشتن موعد فکر کنیم
ولی پیشنهاد شبها خوب بود. الان دو سه شبه گریه رو قدغن کردم واسه خودم. تا میرم تو تخت درجا خوابم میبره از خستگی
آفرین واقعا. من بیشتر حس می کنم از اسباب کشی غول ساختم تا اینکه واقعا بخواد سخت باشه.
آخ آخ بعدش
اینو بگو که دیگه خونه تکونی عید هم ندارم.

تیلوتیلو چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1398 ساعت 11:59 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

افرین
همینطوری بگو
من مطمئنم یه خونه خوب در انتظارته
پیدا میشه
نگران نباش

ایشالا ایشالا.
نه دیگه نگران نیستم. چون رنج خواسته هامو زیاد کردم، قرار شده دیگه حساس نباشم. واسه همین بالاخره یه خونه گیر میاد دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد