اول بهمن

سلام. بهمنتون مبارک. امروز اول بهمنه و دیگه فقط 2 ماه مونده تا عید. میبینین عمر آدم چقدر زود میگذره؟ من که اصلا متوجه گذر فصل ها نمیشم. تازه خیلی سعی می کنم اصول مایندفولنس رو رعایت کنم و هر لحظه به خودم یادآوری کنم که الان اینجای ماه هستیم، اینجای فصل، من لاندا ام، در حال فلان کارم و از این حرفا. ولی بازم با تمام این تفاصیل زود میگذره. از بس که سر خودم رو شلواغ کردم! تازه خبر ندارین که یه کار دیگه هم کردم. گفتم بهتون کنکور دکتری ثبت نام کردم دیگه؟ میخوام این یک ماه رو بشینم بخونم، شاید یه چیزی شد. رشته خودم امتحان نمیدم. نزدیک به رشته خودم هست ولی مباحثش زمین تا آسمون فرق داره. تا حالا چنین درسایی ندیده بودم اصلا! خلاصه که کار جدید تراشیدم! نه که خیلی وقت داشتم :)

میخوام واسه بهمن دوباره هدف در نظر بگیرم. تا آخر بهمن باید یه کیلو دیگه کم کنم. آخ از دیروز براتون بگم که چقدر خوردم! توی شرکت که رییسمون شیرینی داد بخاطر رییس شدنش، موقع برگشت چون زود میخواستم برم و هوا هنوز روشن بود، رفتم خرید. دوتا شال خوشگل برای خودم خریدم و یه ذرت مکزیکی. تا برسم به تاکسی ها، ذرتم رو خوردم و لذت بردم. بعدشم دو کورس تاکسی سوار شدم تا سر خیابونمون. همیشه اینجا که میرسم از سوپرمارکت یه بستنی زمستونی میخرم و تا خونه برسم میخورمش. ولی این دفعه چون ذرت خورده بودم نخریدم. رفتم خونه و اول یه تیکه شکلات خوردم و بعد واسه خودم یه کاسه تخمه ریختم و یه کاسه آلوبخارا و نشستم پای لپ تاپ، واسه یه سری از کارام. حوصله هم نداشتم ولی به هوای تخمه انجام دادم. میخواستم شام نخورم ولی نمیشد که. دلدرد پریودیک! داشتم و اشتهامم زیاد بود. سوپ عدسم رو گرم کردم خوردم. یه قرص سرماخوردگی هم به عنوان مسکن خوردم! من همیشه دلدردامو با سرماخوردگی خوب می کنم. سراغ ژلوفن اینا نمیرم. میخوام دوزش کم باشه. بعدش پلو درست کردم تا با قرمه سبزی ای که داشتیم بخوریم. دیدم بازم گرسنمه، دوتا تیکه شکلات هم خوردم!  لپ تاپ رو بردم روی زمین و دراز کشیدم و یه ویدئو آموزشی پلی کردم و وسطش خوابم برد. با زنگ موبایلم بیدار شدم دیدم نیم ساعته خوابیدم. سیگما بود، رفته بود خریدایی که تو گروه خونمون (لونای) براش نوشته بودم رو انجام بده. پلو هم حاضر بود و پلوپز رفته بود رو حالت گرم کن. پاشدم قرمه سبزی رو هم گرم کردم و سیگما اومد گفت عه چرا فوتبال نمی بینی؟ گفتم خواب بودم. خلاصه از 9 نشستیم پای فوتبال. که همون موقع ها 2 تا گل زد و حال کردیم. شام رو آوردم و میخواستم خوردم نخورم، ولی خوردم! لاندا همه چیز رو میبلعید دیشب! تازه واسه نیمه دوم هم تخمه آوردم کلی خوردیم! بعدشم رفتم خوابیدم و بیهوش شدم!

حالا بریم سراغ شنبه. شنبه عصر که رفتم خونه کدبانوگریم گل کرد. گفتم یه غذایی هم درست کنیم. البته مدیونید اگه فکر کنید دلیلش این بود که هیچ غذایی نداشتیم :دی. انقدر غذا درست نکردم یادم رفته. گفتم این دفعه یه مدل جدید درست کنم! یعنی همون مرغ همیشگی رو با یه روش جدید درست کنم. مرغ رو با ماکروفر یخ زدایی کردم و سرخش کردم. بعد هم یه نصف یه پیاز رو گنده گنده ریختم کف قابلمه و تفت دادم و بعد مرغ ها رو چیدم روش. باز یه کم با آب پیاز بپزه. بعد از یه مدت مرغ رو برداشتم و رب به پیاز اضافه کردم و ادویه هاشو زدم و تفت دادم و بعد باز مرغ رو گذاشتم وسط اینا. یه کم هم آب ریختم و رفتم پای لپ تاپ. سیگما زود اومد و گرسنه ش بود و غذا هم حاضر نبود. یه کم که گذشت بهش گفتم بیا شام، مرغ رو که کشیدم دیدم نپخته، برگردوندم تو قابلمه دوباره بپزه. سیگما هم غرغرش دراومد! میخواستم بزنمشا :دی رفت یه چرت خوابید و نیم ساعت بعد بیدارش کردم و کلی عذرخواهی کرد که غر زده. شامش رو دادم و یه عالمه حال کرد با مزه غذا و کلی هم تشکر کرد. بخشیدمش :دی

راستی قرار بود 4شنبه اکیپ گرگان بیان خونمون که بازم اومدنشون کنسل شد! 5شنبه دوره فامیلی داریم تو خونه ما. یه برنامه هایی هم داریم واسه سفر عید ببینیم چی میشه. دیگه اینجوریا. 


نظرات 6 + ارسال نظر
فرناز دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 11:00 ق.ظ

آفرین چه کار خوبی که میخوای دکترا امتحان بدی. فقط من جات بودم رژیم رو میذاشتم بعد امتحان چون مغز واقعا احتیاج به غذا داره. تو حتما موفق میشی. اصلا زندگی باید همینطوری شلوغ باشه. راستی منم بهمنیم!!!

رژیم که نمی گیرم. میخوام اگه شد یه کم ورزش کنم تو خونه و حواسم به خوردنم باشه. با این کمبود وقتی که من دارم، عمرا بتونم وقت خاصی بذارم واسه درس خوندن
ای جان. چند بهمنی؟ پیشاپیش تولدت مبارک

عسل دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام لاندا جان توی پست قبلی دوتا کامنت گذاشتم ک هردو فقط سطر اولش اومده چرا بنطرتون؟

نمیدونم عزیزم. این کامنتت هم الان یه خطه و دوبار ثبت شده. ممکنه بلاگ اسکای گشنه ش باشه
میخوای با یه براوزر دیگه ترای کنی؟

عسل دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام لاندا جان توی پست قبلی دوتا کامنت گذاشتم ک هردو فقط سطر اولش اومده چرا بنطرتون؟

ایناها اینم دومیشه

Zahra دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 01:27 ب.ظ http://narsis16n86.blogfa.com

چه جالب منم اول بهمن پست گذاشتم. بوی ذرت مکزیکی تو هوای سرد زمستون خیلی وسوسه برانگیزه. نمیدونستم دکترا هم میشه غیر مرتبط امتحان داد، موفق باشی لانداجان

ئه خوب شد گفتی. آخه دیر به دیر پست میذاری منم دیر به دیر چک می کنم. دیروز چک کرده بودم و نبود، دیگه حالا حالاها نمیومدم
آره میشه غیر مرتبط

سارا س دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 02:12 ب.ظ

سلام لاندای خوب و پرانرژیم دعامیکنم که در آزمون دکتری قبول بشی با اینکه خیلی آزمون سختیه و باید از هفت خوان رستم رد بشی ولی اطمینان دارم تو میتونی و حتما قبول میشی عزیزدلم

مرسی عزیز دلم
به دعاهای شما دلم گرمه

رویای ۵۸ سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 02:07 ب.ظ

ان شالله دکترا قبول میشی‌‌‌...

من عااااشق ذرت مکزیکی هستم ولی زیاد نمی خورم

مرسی عزیزم.
منم زیاد نمیخورم. معده م رو هم اذیت می کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد