سلام. چطورید؟ من خیلی بهترم روحی. جسمی هم که همونجوریم با مقادیر زیادی سرماخوردگی.
فیلم برف روی کاج ها باعث شد یه کم راجع به خیانت فکر کنم و دلم بخواد اینجا هم با شما راجع بهش صحبت کنم. اینکه چی میشه که خیانت رخ میده و بعدش باید چه کرد واقعا؟ چه اون کسی که خیانت می کنه و چه اون کسی که خیانت میبینه. قبل از شروع فیلم یه روانپزشک داره یه کم توضیح میده. میگه اونی که خیانت میبینه، ضربه بسیار بدی میخوره. حس بی ارزش بودن بهش دست میده. چه اگه بره چه اگه بمونه راه سختی رو در پیش داره. میگفت اگه میپذیره که برگرده به زندگی، باید خیلی رو خودش کار کنه که تو هر موقعیتی دوباره این قضیه رو پیش نکشه و هی نخواد اون اتفاق رو تداعی کنه و به رخ طرف بکشه و اینا. ولی حالا واقعا چی میشه که خیانت رخ میده؟ من به نظرم هیچ آدمی مصون از خیانت کردن نیست. یعنی هست یه شرایطی که تو رو به انحراف بکشونه. همونجور که هیچ آدمی رو نمیشه گفت معتاد نمیشه. اگه تو یه شرایط خاصی قرار بگیره، بنظر من میتونه معتاد هم بشه.
وقتی که من اومدم سر کار، یکی از بچه های دانشگاهمون هم اینجا بود که با شوهرش 4-5 سالی دوست بودن و بعد ازدواج کردن. بسیار بسیار با هم مچ بودن و زوج دوست داشتنی ای. طی 6 ماهی که اینجا بود، فهمیدم که عاشق یکی از همکارا شده. یعنی خودش می گفت جاست فرندن، ولی معلوم بود عاشقش شده. این پسر جوری به این شباهت داشت که بدون اینکه خودش بخواد که اینو از راه به در کنه، عاشقش کرده بود. خود پسره هم زن داشت و من فکر می کنم اونقدری که دوست من عاشقش شده بود، خود پسره نشده بود. و این موضوع مشکلاتی واسشون تو شرکت ایجاد کرد که آخرش دوست من مجبور شده بره از شرکت تا هم کمتر اذیت بشه و هم اینکه این پسره بتونه ارتقا بگیره که گرفت بعد از رفتن دوستم. ولی هنوز که هنوزه میدونم که با هم در تماسن و میدونم حس دوستم بهش چیه. و همه اینا در حالیه که داره با شوهر خودش قشنگ زندگیشو می کنه و سفر میرن با هم و خیلی هم خوبن. ولی گرفتار این هم شده. خلاصه که عجیبه این داستان. آدم ممکنه بدون اینکه خودش بفهمه یهو عاشق شه، گرفتار بشه یا گول بخوره حتی. خیلی باید مراقب بود و آدم نباید بذاره زیاد توی این موقعیت ها قرار بگیره. باید انقدری رو خودش تمرکز داشته باشه که تا دید اتفاقاتی داره میفته، خودشو دور کنه از اون شرایط. وگرنه این گرفتار شدن، از هیچ کس دور نیست از نظر من.
نظر شما چیه؟ معتقدید بعضیا هیچ وقت امکان نداره خیانت کنن؟ از خودتون هم مطمئنید؟ بعدش میشه زندگی قبلی رو ادامه داد؟
وای چقدر وحشتناک
خداواسه هیچ کس پیش نیاره باوجود شوهر عاشق یکی دیگه بشه یا بلعکس
بدترین حس دنیا خیانته لعنت به خیانت
آره واقعا حس بعدش قابل بازسازی نیست. باید مواظب باشیم تا پیش نیاد برامون...
من با نظرت موافقم
هرکسی در هر شرایطی ممکنه در شرایط خیانت قرار بگیره
و گاهی ناخواسته این اتفاق میفته
اینکه ما نسخه کلی بپیچیم و بگیم مبرا هستیم خیلی کار عبثی هست
رفتار بعد از خیانت هم بستگی به حال و احوال آدمها داره... بستگی به سطح روابطشون و هزار و یک چیز دیگه
من خودم زخمی خیانت هستم
قبلا هم براتون تعریف کردم ... من بخاطر خیانت از همسرم جدا شدم
یعنی در اون شرایط حتی نمیتونستم به ادامه زندگی فکر کنم
و به نظرم کار اون آدم یه کار بیمارگونه ی غیرقابل درمان بود
پس نموندم
ولی الان با جرات میگم اگه همین الان اقای دکتر بهم خیانت کنه ضربه بدی میخورم اما ادامه میدم و ازش جدا نمیشم
پس اینکه میگن باید حتما کفش های طرف را بپوشی تا بفهمی اون چرا اینطوری راه میره، همینه
هیچکس از خیانت مبرا نیست
ممکنه تو شرایط قرار بگیری و یهو به خودت بیای و کار از کار گذشته باشه
اما .... یه امایی این وسط وجود داره و اون این هست که ما میتونیم خودمون را در شرایطش قرار ندیم... میتونیم جلوگیری کنیم از این اتفاق ... وقتی ما در رابطه هستیم... وقتی ما با کسی قول و پیمانی داریم اصلا نباید به کس دیگه ای نزدیک بشیم و اجازه هم ندیم کسی نزدیک بشه... این نزدیک شدن و پنهان کاری داشتن آروم آروم زمینه ها را فراهم میکنه
نمیدونم میتونم منظورم را برسونم یا نه... یعنی هرکسی خودش مقصر هست و خودش را به این شرایط دچار میکنه
تیلو جانم... من نمیدونستم که جدا شدی، اونم به این دلیل...
حرفات خیلی درسته. واقعا نمیشه یه نسخه پیچید.
آره منظورت رو رسوندی. من کاملا موافقم که نباید تو این شرایط قرار بگیریم. ولی خب واقعا گاهی ممکنه آدم تو شرایطی باشه که اصلا فکرش رو هم نمی کنه، یهو میبینه داره یه حسایی توش به وجود میاد. اونجا باید به خودش بیاد و خودش رو بکشه بیرون از اون ماجرا. وگرنه اتفاقات خیلیییییییییی بدی میفته....
سلام
به نظر من هیچ چیز غیر ممکنی وجود نداره . برای هممون ممکنه اتفاق بیفیته جه خیانت بکنیم جه خیانت ببنیم ولی اینکه بعدش چه کار باید کرد و چه عکس العملی درست است واقعا نمیدونم فقط امیدورام خدا خودش از هر گونه خطا و اشتباهی و خیانتی به دور نگهمون داره
بوووس بهت
دقیقا درست گفتی
لاندا جون این فیلمو چند سال پیش دیدم..راستش زیاد اهل دوباره دیدن فیلم نیستم ولی چون رفته بود تولیست فیوریتهام ،هرسال زمستون دوباره میرم سراغش...یعنی برف که میاد دلم فیلم برفی میخاد شاید هم شخصیت زن فیلم که سریع خودش را پیدا کرد برام جذابیت داشت ویک سوالی که ازین فیلم همیشه بامن هستش اینه که اگر خودم در جایگاه دوستش ( نقش ویشکا آسایش )بودم.با آنهمه رفاقت وصمیمیت چه می کردم بهش پی گفتم که شوهرش هرز میپره یا نه..ویا اینکه دوست صمیمی خودم باید بهم بگه یا نه...خیلی فکرکردم‌وبه این نتیجه رسیدم که حتما خودم می گفتم واز دوستم هم چنین انتظاری داشتم..ودرباره نظر خودم..ببین من خیلی تعهد برام‌مهمه ..همسرم هم غیر از تعهد اعتقادات خودش راهم داره ولی باهمه اینها من همون اوایل ازدواج بهش گفتم..انسان ممکنه گمراه باشه بهتره که باهم تو زندگی روراست باشیم اگر جایی دلمان،روحمان لغزید بهم بگوییم که حتما از زندگی هم خارج بشیم..چون برای هردمون خط قرمز هستش ومطلقا جای بخشش نیست..پس بهم احترام بزاریم..ودرخفا یک رابطه موازی را ادامه ندهیم..خیانت به خودی خود تلخ وجانکاه هستش اگر لاپوشنی بشه وطرف برات نقش بازی کنه به مراتب غیر قابل هضم..اوه چه رایتینگی شد..ببخشید
آره نقش دوسته هم خیلی مهمه. منم به نظرم می گفتم. میدونی یه بار مامان بابام، داماد عمه م رو با کسی دیگه دیدن تو مطب دکتر و انقدری روابطشون تابلو بود که هیچ جور دیگه ای نمیشد انکارش کرد. بعد خیلی تو این فکر بودن که بگن یا نه و آخرش بابا به عمه گفت. و جواب عمه این بود که خودشون این موضوع رو فهمیده بودن از قبل و باقی ماجرا. ولی واقعا این گفتنه خوبه. فقط باید گاهی مراقب حسودها و آدم های ناخوب هم باشیم که الکی تهمت نزنن.
اول همین فیلم نشون میده که اینا خانم پسرخاله آقاهه رو توی هایپر میبینن و مرده میخواد زنگ بزنه سریع به پسرخاله ش و بعد متوجه میشن که برادر خانمه بوده. هم اونی که میخواد بگه باید خیلی مطمئن باشه به دیده هاش و هم اونی که بهش گفته میشه باید خیلی مطمئن بشه از حرف طرف.
در مورد این روراست بودنه هم شرط من و سیگما هم همین بود و هست. ولی خب واقعا یه شرایطی هست که گفتن و نگفتنش هر دو ویران کننده س. خانمی رو میشناختم که با وجود 2 تا بچه 10-12 ساله اومد به همسرش گفت من عاشق یکی دیگه شده م و طلاق میخوام. خب طلاق گرفت و رفت با اون یکی ازدواج کرد، اما به هر حال زندگی مرد قبلی و اون دوتا بچه رو ویران کرد.
با حرف هات کاملا موافقم. درسته که ممکنه برای هر کسی پیش بیاد، اما خود شخص باید مراقب باشه که در چنین شرایطی قرار نگیره و ازش دوری کنه. به نظر من صمیمیت های بی جا و بیش از حد با همکلاسی، همکار، همسایه و یا هر فردی از جنس مخالف معنا نداره. حتی بعضی ها با دوست همسرشون دچار چنین رابطه هایی میشن و باید حسابی مراقب بود
خب دیفالت قراره که آدما خود مراقبتی رو انجام بدن. ولی گاهی یه سری آدم مریض (مثل کیس همین فیلم) هستن که انقدر به آدم آویزون میشن و اظهار عشق می کنن که خیلی سخته توی تله شون نیفتی.
آره اون که زیاده. حتی من دیدم عاشق برادرشوهرشون میشن مثلا!
سلام.من نظرم متفاوته کمی.زن و مرد که با هم می خوان رابطه رو شروع کن،یه کششی بهم دارن،یه ذوق یه حاله خوب از هم میگیرن،مدتی که رابطه ادامه دار میشه،حالا ازدواج یا دوستی ،بعضی از روابط کشش اولیه رو از دست میده،حالا این ممکنه به خاطر خاموش شدن عطش اولیه باشه،یا یه خیال راحتی که دیگه فلانی افتاد تو دام و واسه خودمه و ... تا حتی میل به تنوع طلبی طرفین. مادامی که زن یا مرد ارزش همو و رابطه ی دوستی و زناشویی رو کم نکرده باشن،محاله ممکنه بخوان شخص دیگه ای رو بیارن تو زندگیشون.اما وقتی به یکی از دلایلی که گفتم اون ارزش اولیه خدشه دار بشه،نه تنها با وجود ازدواج و ثبت رسمی،بلکه با وجود چن تا بچه ی قد و نیم قدم این اتفاق خواهد افتاد
من تو تجربه این دوستم دیدم که میتونه هیچ خللی تو رابطه ت با همسرت وجود نداشته باشه، ولی بازم دچار یکی دیگه بشی. بنظرم محال نیست واقعا. آدم میتونه دو نفر رو همزمان دوست داشته باشه
مرد چندساله ازدواج کرده بچه هم داره؟؟ بنظر منم تو موقعیتش نباید خودمو قرار بدیم و سریع دور شیم
پسره همسن خودمونه. سه چار سالی هست که ازدواج کردن هر دو. بچه هم ندارن هیچ کدوم.
من اعتراف میکنم
شش ساله با یکى دوستم باهم خیلیییی جوریم و همو دوست داریم ولى خودمو واسه همههههه چى اماده کردم اصلا بعید نیست که یک روزى بلغزیم هممون و همیشه این و میگم
حد اقلش شک نمیشم اینجوری
آره کار خوبی می کنی که این احتمالو در نظر میگیری. خب با یه سری کارها میشه این احتمال رو آورد پایین. مثلا اینکه انقدری با همسرت دوست باشی که اون همه چیز رو بیاد برات تعریف کنه و یه جایی که شاید خودش متوجه نشه ولی تو به عنوان یه زن احساس خطر می کنی، بتونی قبل از وقوع حادثه ای جلوشو بگیری.
به هر حال کم نیستن کسایی که با فکر یا بدون فکر بخوان یه زندگی دیگه رو خراب کنن.
چقدر زیبا نوشتی ، آفرین به این دیدت
قربونت
منم باهات موافقم لاندا
واقعا یه خود مراقبتی لازمه چه برای زن چه برای مرد.
فکر نمیکنم بشه مراقب طرفت باشی خطا نکنه میشه؟
اصلا اینجوری زندگی جهنم میشه
من که میگم توکل به خدا
نه خودم پا کج بذارم نه همسرم
آره واقعا نمیشه خیلی مراقبت کرد. فقط یه سری کارها میشه کرد مثل خوب نگه داشتن رابطه یا همون توضیحاتی که دوتا کامنت بالاتر دادم.
سلام عزیزم خوبی
چقدر که خیانت زیاد و عادی شدهههه
لاندا یه چیزی بگم خوب روابطها نسبت به قبل خیلی راحتتر شده و از همه بدتر این دنیای مجازی هم دامن زده به این روابط
نمیدونم چرا آدما انقدر طمع داریم قدردان چیزهایی که داریم نیستیم
آره واقعا ارتباطات خیلی راحت شده. خیلی راحت میتونی کنار همسرت بشینی و با یکی دیگه چت کنی مثلا! نسل های جدید هم که دیگه راحت تره روابطشون. خیلی از دهه هفتادیا یا همین 60ی های خودمون رو دیدم که با این دید که خیلی روشنفکرن، مشکلی ندارن تو مهمونیا همسرشون با یه نفر دیگه از جنس مخالف برقصه یا چیزای دیگه... خب تهش میرسه به خیانت این چیزا...
سلام به همگی
شرایط خیانت نوعی حالت تخدیر گونه مثل مخدر در فرد پدید میاره که ذهنش در استیت خاصی از آگاهی یرار می گیره که متوجه رفتاراش نیست متاسفانه. وقتی توش افتادی دیگه دراومدن به این راحتیا نیست.
کیفیت خیانت فقط برای افراد هیز یا بی در و پیکر رخ نمی ده، همه در معرض خیانت کردن هستیم و باید به نشانه های خطر هشیار باشیم
کیفیت خیانت چیز عجیب غریبی نیست، وسوسه!!!! یادتون باشه که فرد وسوسه میشه و دچار لغزش میشه بعدش.
جاست فرند و درددل کردن با همکاران جنس مخالف را یکی از هشدارعا بدونیو، یهو نیگا می کنین می بینین افتادین تو یه حریانی که اصلن انتظارش را نداشتین.
هیچ وقت به خودتون ۱۰۰ درصد مطمئن نباشید، وقتی از خودتون تاحدی بترسبن، احتیاط می کنین و قبل از رسیدن به وضع هشدار، ترمز خودتون را می کشین.
با حرفای لاندا جون کاملا موافقم....
خیلی درست گفتی. دقیقا اون هورمونایی که موقع خیانت یا حالا عشق پنهانی ترشح میشه، مثل هورمونای استفاده از مواد مخدره و خب بالاخره جذابه که این همه آدم معتاد یا خائن داریم.
واقعا باید هوشیار بود...
نه لاندا جونم باهات مخالفم اینجا
این دیگه خیلی شعاریه که مثلا بگیم بیا باهم دوست و روراست باشیم که بگیم خواستیم خیانت کنیم این حرفا جز شعار چیزی دیگه اى نیست بیاین بچه نباشیم
این حرفا کدومه خواهرجان کسی که بخواد خیانت کنه یعنى فکرشو کرده اونقدر پست و حقیر که دیگه حالا فکر نکنه که به ما چی بگه
پس این که با همسرمون دوست باشیم که بیاد تعریف کنه خیلی خنده داره پس بیایم خودمونو گول نزنیم...حرف من اینه کسی بخواد خیانت کنه خیلیییییییی شیک کارشو میکنه
خب آره بخواد خیانت بکنه که میکنه. من اینو واسه وقتی گفتم که طرف هم نخواد خیانت کنه و فقط ناخواسته بیفته توی یه دامی. همین. وگرنه هر کی بخواد خیلی شیک میتونه کارش رو بکنه
دقیقا درست گفتی. آدم باید همیشه مراقب خودش باشه چون برای هرکسی ممکنه پیش بیاد و اولش هم هیچ وقت به نظر نمیاد که آدم داره خیانت میکنه بعد یهو میبینه وسط یه رابطه و احساس جدیده
آره دقیقا. منم منظورم از رفیق بودن و روراست بودن با همسر همین بود که بشه جلوی این موارد رو گرفت. وگرنه یکی که کلا مشکل داشته باشه رو هیچ کاری نمیشه کرد
❤️❤️❤️
من خودمو واسه این قضیه خیانت از همون وقتا که دوست بودیم آماده کرده بودم. موضوع وحشتناکیه ولی هیچکی ازش مصون نیست....
من با اینکه این تزها رو دارم، اصلا نمیتونم بهش فکر کنم...
با اینکه حرفشو بارها زدم و خط و نشون ها و راه حل ها رو هم واسه خودم ترسیم کردم، ولی بازم سخته فکر بهش. حس می کنم در عمل خیلی خیلی سخت تراز حرفه...