از این دکتر به اون دکتر

سلام دوستان. روز خوش. خوبین؟ من دیروز نیم ساعتی مرخصی گرفتم و زودتر رفتم که قبل از 5 برسم به مطب دکتر گوارشم و بین مریض برم. پرونده م رو آورد و شدم مریض 20 ام! گفت کار هر کدوم رو 10 دقیقه حساب کن. سه ساعت هم بیشتر میشد. گفتم پس من میرم سه ساعت دیگه برمیگردم. دکتر زنانم هم نزدیک بود. رفتم اونجا و گفت وقت نداریم. همون موقع یه دختره اومد گفت خانوم من مدارکمو نیاوردم، به جای امروز فردا میام. منم به منشی گفتم پس وقت اینو بده به من و اونم داد. تست پاپ اس.میر رو انجام دادم. سالی یه بار برید حتما. کلا بعد از اون همایش پیش گیری از سرطان که رفتم، دوباره افتادم رو دور پیگیری و رسیدگی. این دفعه خیلی بیشتر از پارسال درد داشت K نمونه رو داد بهم که ببرم آزمایشگاه نیلو. وقتی اومدم بیرون دیدم مطب اون دکتر تغذیه هه هم که یه بار رفتم نزدیکه. هزینه ویزیت 6 جلسه رو داده بودم که تنبلی نکنم و برم دکتر، ولی اصلا رژیمش خوب نبود و هیچی لاغر نشدم با رژیمش. این بود که رفتم گفتم میشه بقیه پولمو پس بدین. گفتن باشه، شماره کارت گرفتن که امروز بریزن به حساب. با یه تیر سه نشون زدم و سه تا دکتر رفتم. بعد رفتم ماشین رو برداشتم و رفتم خونه. همسایه بالایی به طرز عجیبی ساکت بود. منم نشستم پای درسم. یه ساعتی خوندم و یه سوپ آماده جو هم درست کردم خوردم و درسیدم و بعد یه ربع هولاهوپ زدم و رفتم حمام. تا موهامو خشک کردم منشیه زنگید که بیا. سیگما هم همون موقع رسید و با هم رفتیم. دکتر دعوام کرد که 6 ماه پیش گفته بوده آندوسکوپی و کولونوسکوپی کن و نکرده بودم. یه کم نگران بود. ترسیدم کمی. قرار شد شنبه برم مطبش واسه این دوتا کار. تو راه هم کلی گریه کردم. رفتیم دم خونه مامان سیگما و مامانش برامون الویه و لبو گذاشته بود کنار. باباش هم برامون گوشت خریده بود. (خودمون باهاشون حساب می کنیم ولی چون سیگما وقت نمی کنه بره بخره و باباش واردتره، زحمت میکشن برای ما هم میخرن) سیگما رفت بالا خریدا رو گرفت و رفتیم خونه. یه دور دیگه گریه کردم. بعد پاشدم گوشت و مرغ ها رو بسته بندی کردم و سیگما یه مودم جدید خریده، یه کم با اون ور رفتیم و دیگه 11 من رفتم خوابیدم.

امروزم سیگما منو رسوند شرکت و از صبح یه عالمه کار دارم. حالا شنبه اینا رو هم که باید مرخصی استعلاجی بگیرم واسه این قضیه. میشه دعا کنید چیزی نباشه. دکتره سعی کرد نترسونه، ولی یه جوری بود... البته خودم حس می کنم چیزیم نباشه، ولی خب نگرانیه هم هست دیگه...

نظرات 12 + ارسال نظر
نگار چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 03:12 ب.ظ

خالی ثبت شده نگار جان :(

تیلوتیلو چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 03:37 ب.ظ

به جای اینکه به خودت روحیه بدی هی دم به دم گریه میکنی؟
دختر گل هیچی نیست
این دکترا بدترین حالت ها را در نظر میگیرن و بررسی میکنن تا خیالشون راحته راحت بشه ...
اینهمه استرس که به خودت میدی خیلی بده

آره تیلو. این چند وقته همش هی دارم گریه می کنم. البته واقعا سعی می کنم وقتی گریه نمی کنم خوشحال باشم و اصلا بهش فکر نکنم. مثلا ورزش می کنم و به درسم میرسم. ولی یهو که بهش فکر می کنم میزنم زیر گریه...
خلاصه دعا کنید چیزی نباشه دیگه. من خیلی کم صبرم...

فرناز چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 04:30 ب.ظ

ایشالا که هیچی نیست باز خوبه که پیشو گرفتی و رفتی دعا میکنم برات

مرسی، دلگرم دعاهای شما ام چون به دو سه نفر به غیر از شماها گفتم فقط

طلوع چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 06:27 ب.ظ

سلام، لاندلی عزیز من پست قبل هم براتون کامنت گذاشتم ولی ندیدمش بین کامنت ها، در هر حال توکل به خدا انشالله که چیز خاصی نیست، خیلی اوقات بررسی و ازمایشهای بیشتر لازم هست به هر حال. براتون ارزوی سلامتی میکنم و دلخوشی

سلام عزیزم، منم ندیدم کامنتی. گویا این بلاگ اسکای بعضی از کامنتا رو میخوره!
مرسی عزیزم، ممنون

کارولین چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 09:01 ب.ظ

لاندا جان . زیاد حرف دکترها رو جدی نگیر. من رفتم دکتر چشم به من گفت چشم چپم نیم نمره استیگماته. دکتر چشم دوم گفت چشم چپم یک نمره استیگماته . دکتر سوم گفت چشمم مشگل نداره. بعد از دکتر اول احساس کردم دارم پیر می شم و خیلی ناراحت بودم ولی الان خندم می گیره. خلاصه که به حرف یک دکتر خودتو نگران نکن . ایشالله هیچی نیست. ولی پیش دو دکتر خوب حتما برو.

مرسی عزیزم. انشالله

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 09:53 ب.ظ

دوستم خدا بد نده چی شدهههه انشاالله که چیزی نیست عزیزم از استرسه
فقط همینقدر بهت بگم که زیاد به حرف دکترها اهمیت نده اونا برای تجویز درست ابتدا بدترین حالت ممکن را ابتدا در نظر میگیرن و میفرستن آزمایشات کامل مثل آندو کونولوسکوپی تا همون اول کار خیالشون راحت باشه که چیز خاصی نیست بعد بتونن دارو تجویز کنن
من برات آیت الکرسی میخونم عزیزم

مرسی خیلی لطف داری

محبوبه پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 12:51 ب.ظ

مطمعنن هیچی نیست

انشالله

مهسا پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 03:09 ب.ظ

الهی که جز خبر سلامتی چیز دیگه نباشه نتایج آزمایشاتت عزیزم

مرسی عزیزم

نگار پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 08:47 ب.ظ

ااا چرا پس!!!اشکال نداره سلام عزیزم امیدوارم که پروسه تشخیص و درمان بهترین و راحتترین نحو بگذره برات و سلامت و پرانگیزه مثل همیشه برای رسیدن به اهدافت تلاش کنی،لذت میبرم از تلاش و پشتکارت دوست عزیزم،همیشه شاد و سلامت و موفق باشی.

مرسی دوست خوبم. انشالله با دعاهای شما

لیلی پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 11:11 ب.ظ

عزیزم دکترا نمیخان بخاطر عدم چک اپ مریض ضرر ببینه اونا وظیفه دارن را اینهمه پیشرفت توی طب جلوی هرگونه مشکلی رو بگیرن
پس بیخود فکر منفی نکنین
حیف نیس دختر به این بابرنامه ای و ماهی استرس بخودش وارد کنه؟

قربون شما. ممنون

nadia شنبه 10 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 09:23 ق.ظ

لاندا جون سلام
دوست منم یه دوره ای مثل تو شد.
مشکلات گوارشی دوست من البته شدید بود اصلا نه میتونست درس بخونه نه هولاهوپ بزنه دختر
کلا هیچی تو روده هاش نمیموند
کلی وزن کم کرد
هم اندوسکپی هم کلونسکپی انجام داد‏ هیچیش نبود
گفتند ریشه عصبی داره‏!! با چند دوره آرامبخش و یوگا و مدیتیشن بعد از شش ماه خییییلیییی بهتره
اصلااااا نگران نباش دکترها نمیخوان ریسک کنند فقط

ای وای بنده خدا چقدر اذیت شده...
انشالله که چیزی نباشه واقعا

رویای 58 شنبه 10 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 02:31 ب.ظ

عزیزدلم ان شالله چیزی نیست

مرسی انشالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد