چی میخوام من؟

همین دیروز وسط غرغرهام داشتم فکر می کردم که چرا اصلا به ذهنش نمیرسه حالا که انقدر حال من بده، مثلا پاشه همینجوری بیاد پیشم که تنها نباشم و غصه نخورم.

بعد امروز، بدون هیچ اطلاعی از اینکه دلم چی میخواسته، پیشنهاد داد که حوصله داری شب بیام دنبالت، شام بریم بیرون؟ خوشحال شدم از پیشنهادش. بعد نشستم فکر کردم که کی بیاد و کجا بریم که به ترافیک شدید چارشنبه ها نخوره. بعد دیدم هر جوری حساب کنم باز هم تو ترافیکه و دلم براش سوخت. گفتم نمیخواد بیای...

بعد خب داشتم فکر می کردم کاش اصن بهم نمی گفت و یهو پامیشد میومد. هیچ وقت سورپرایزی نیومده، همیشه همه چیزو هماهنگ کردیم. حالا هم از شدت محاسبه کردن خستگی و ترافیک و این چیزا، دلم نمیخواد اذیتش کنم. ولی از اونور هم دوس داشتم میومد...خلاصه که هم میخوام هم نمیخوام. بعد من میگم نق نقوام، باورتون نمیشه

نظرات 4 + ارسال نظر
مارچ چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 06:32 ب.ظ http://azgil-11.blogsky.com

لاندا خودت یه شب سورپرایزی برو دنبالش که برید بیرون ... بعد سیگما هم یاد میگیره کم کم :)

اوم... فکر خوبیه ها. یه شب این کار رو می کنم حتما
البته بازم حالاحالاها نمیشه

فرناز چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 09:31 ب.ظ

همه ما خانوما اینجوری هستیم یه وقتایی دوست داریم فقط غر بزنیم. راستی من وبلاگ ندارم!

بیچاره آقایون در این وقتا
عه، خب من فکر می کردم یه روزی وبلاگتونو گذاشتین، اما من از دست دادم. اینجوری خیالم راحت شد

آواره پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:04 ب.ظ http://avare.blog.ir

هومممم قشنگ درکت میکنم. محاله بدون اشاره مستقیم یا غیر مستقیم من جناب خان ما بگه بیا یبار همو ببینیم


همه چیز باید با حساب کتاب باشه

تیارا پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 05:22 ب.ظ

آره یه وقتایی آدم انتظار داره طرفش یه کار خاصی رو بکنه بعد وقتی انجام نمیده ناراحت کنندست...گناهم دارنا یه وقتایی یه چیزایی به ذهنشون نمیرسه خب

آره بیچاره ها. همینه آقایون کچل میشن، خانوما نه دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد