سلام. حالتون چه طوره؟ چه می کنید با این مرداد گرم؟
من از گرماش فراریم ولی واقعا بازم ترجیحش میدم به 6 ماه دوم سال. کاش میشد از آخر شهریور بپرم تو بهمن
خبر اینکه سیگما عکس رادیولوژی بینی شکسته ش رو برای متخصص فرستاد و گفتن زیر 10 روز باید عمل بشه تا جوش نخورده! این بود که خیلی یهویی، بردیمش واسه عمل. البته عمل زیبایی نبود. فقط جاانداختن بینی که توی اتاق عمل یه ربع بیشتر طول نکشیده بود. ولی خب ما 6 ساعتی بیمارستان بودیم. حال عمومیش هم بعدش خوب بود. فقط یه سردردی داشت که بعدا معلوم شد به خاطر تامپون یه متری تو یکی از سوراخ دماغاش بوده. کلا فقط یه طرفش رو تامپون گذاشته بود. حالا میگه نفس کشیدنم بهتر از قبل شده. چون یه بار هم تو 6 سالگیش دماغش شکسته بود و نفس کشیدنش سخت شده بوده. اون موقع گفتن زیر 18 سال عمل نمی کنن. دیگه الان با شکستگی دوم مجبور به عمل شد.
فردای عملش من یه بی حالی عجیبی گرفته بودم که اصلا نمی تونستم از جام بلند شم. ضعف شدید. یه ذره تو خونه راه می رفتم، رنگ صورتم می پرید! هیچی هم نمی تونستم بخورم! تا ساعت 8 شب خوابیدم. وقتی بلند شدم دیگه حالم خوب شده بود. فقط یه کم دلپیچه مونده بود که یکی دو روزه خوب شد. بعد از من کم کم همه شروع کردن به گرفتن این بیماری، به طرق مختلف. داداش مثل من شد. مامان یه کم شدیدتر که چند روز طول کشید. بعدش بابا که تب هم قاطیش شد. بعد بچه های بتا که تب و اسهال و استفراغ هم داشت و بعدشم خود بتا و شوهرش! که بدن درد و همه چی هم دارن! احتمالا کرونا باشه باز. نمیدونم. من که تقریبا قسر در رفتم. فعلا ارتباطات رو کم کردم که دلتا نگیره. از بس که این بچه بدمریضه. کابوسمه مریض شدنش.
سیگما آتل بینیش رو باز کرد و دیدیم باز کجه! رفت پیش دکترش و گفت که علاوه بر استخون، غضروف بینیت هم شکسته. براش فشارش داد و برگردوند سرجاش. کجیش درست شد. گفت همش فشارش بده. خخخ. حالا بینیش شبیه قبل شده.
از همون موقع که رفتیم ویلا و سیگما ناک اوت شد و دیگه باهام ورزش نکرد، ورزش من هم مالید! خیلی نامرتب و کم ورزش کردم در 3 هفته ی گذشته. البته پریود شدن و مریض شدن هم بی تاثیر نبود. ببینم حالا باز میتونم شروع کنم مرتب ورزش کنم یا نه.
سرگرم کردن دلتا هم سختم شده. انقدر عصرا که میرم خونه خسته ام که همش دوس دارم تو گوشی و تبلت باشه و به من کاری نداشته باشه! ولی خب بده واقعا. حالا ببینم باز میتونم پارک رفتن های هر روزه رو شروع کنم و حداقل دو سه ساعتی انرژیش تخلیه بشه یا نه.
راستی در مورد شامپو موی فر هم تیلو تیلو راهکار خواهرش رو گفته توی کامنتا. پیشنهاد می کنم فرفری ها از دست ندن.
ای کسانی که دختر موفرفری دارید، چه شامپوی کودکی براشون مناسبه که هم چشم رو نسوزونه و هم موهاشون وزوزی نشه؟
سلام. حالتون چه طوره؟
ما خوبیم خدا رو شکر.
از این مدت بخوام بگم که باید بگم دلتا جانم از اون 5 تا حرفی که نمیتونست خوب تلفظ کنه، 2 تاش رو درست کرد. الان "ج" و "چ" رو قشنگ تلفظ می کنه. بدون اینکه باهاش کار کنیم، خودش درستش کرد. دکتر هم گفته بود که شما اصلا باهاش کار نکنید، فقط همیشه بعدش درستش رو تکرار کنید. البته همینش رو هم منسجم انجام ندادیم، ولی خدا رو شکر خودش یاد گرفت. الان فقط "ز"، "س" و "ش" مونده که نوک زبونی هستن.
دیگه اینکه از اول خرداد، یه نمه رژیم گرفتم و بیشتر ورزش کردم و 2.5 کیلو کم کردم. تازه رسیدم به وزن مهر پارسال که کمترین وزنم بعد از بارداری و زایمان بود. ولی هنوز به وزن قبل از بارداری نرسیدم.
دو روز با دوستان ویلا اجاره کردیم اطراف تهران و رفتیم مثلا خوش گذرونی که سیگما جانم تو محوطه استخر، با صورت اومد زمین و بینیش شکست و دندونش لب پر شد و لبش هم بخیه خورد! از دماغمون دراومد. هر چند که سیگما هی میگفت هیچی نیست و نذاشت سفر به کسی زهر بشه، ولی خب... یعنی تو همه سفرا ما تلفات میدیم! سفر آنتالیا و کیش که من ناقص شده بودم، اینجا هم که سیگما! سفر آبی به ما نیومده خلاصه!
دیگه چی؟ هیچی امیدواری اندک جمعی! من که مشارکتی نداشتم از بس ناامیدم، ولی خب یه عده امیدوارن. ایشالا که خیره. بهترین حالت همینه که با اص لا حا ت کشور گل و بلبل بشه. ایشالا که میشه.
پروژه مهد کودک فعلا با سر خورده تو دیوار. حالا ببینیم بعدا باید چه کرد.
امسال دلم خواست تابستون رو دوست داشتنی کنم. لاک خوشگل رنگی رنگی پاستلی زدم. برای دلتا مایوی خوشگل میکی موسی و عینک شنای قشنگ سفارش دادم، باشد که تابستون خوشگل باشه برامون.
از اسفند 98 که کرونا شروع شد، سینما نرفتم. دلم سینما میخواد. 4.5 سال شد! چه فیلمی رو پیشنهاد میدید که ارزش پیچوندن بچه رو داشته باشه؟