آخر هفته ها به خودم قول میدم که در طول هفته کارای مربوط به یونی رو انجام میدم حتما! رو پروژه م وقت میذارم حتما! ولی رسماً ری. ده. ام!!!
ولش کن، خسته شدم از بس اومدم غر زدم که حوصله ندارم رو پروژه م کار کنم. بدبختی با موضوع پروژه مشکل ندارم که، کلا حوصله انجام کار مفید رو ندارم! همش تو تلگرامم و وبلاگا! ذهنم پرش داره. کلا آدم رو مخی شدم واسه خودم. شاید خودمو طلاق بدم به زودی
ولش کن، به درک. همه سرزنشم خواهند کرد از اینکه الکی پایان نامه م رو کش میدم! همه حتی خودم. خودم شاید بزنم خودم رو با کمربند آخرش! خل شدم رفت پی کارش!
ولش کن، مهم اینه که امروز کلی عاشق سیگما بودم. مهم اینه که امروز خوش اخلاق بودم و مهم اینه که دارم سعی می کنم استرس نداشته باشم زیاد.
پ.ن: ته این پست زدم تلگرام دسکتاپمو پاک کردم!
راستی یه دفعه گفتی اینستا هم داری برای اینجا. میشه آدرسش رو به منم بدی؟
بله بله، حتما:
landasigma
از جنسیت سیگما اطلاعات بیشتری در دسترس نیست! یعنی نمیدونم مرد یا زن. اما حدس میزنم که مرد باشه. آخه ندیدی احمدینژاد گفت از این چیزها توی ایران نداریم؟! خلاصه اینکه این همه مقدمهچینی کردم که بگم خوشابحالش که تو اینجوری دوسش داری! کاش مادام من هم همین امروز میومد پیشم و خیلی شیک و تمیز و راحت بهم میگفت: "دوستت دارم!" به همین سادگی, به همین خوشمزگی!
سلام، سیگما همسرم هستند. به همین سادگی هم نبوده اینا