وقتی میشینم خودم رو و باگ هایی که به نظرم دارم رو بررسی می کنم، میبینم که انگار به خاطر بقا به صورت ناخودآگاه، یه جاهایی سعی کردم مواظب خودم باشم، چون حس کردم که هیچ کس دیگه ای مواظبم نیست...
مثالش جنگه. من اصلا دلم نمیخواد چیزی از بچه های جنگ زده بشنوم. نه غ زه نه اوکراین نه حتی قحطی زده های آفریقا. از بس که تو بچگی مامانم می نشست واسه بچه های بوسنی هرزگوین گریه می کرد و برای کل مسلمین جهان در جای جای جهان اشک میریخت! تو اون زمان حس می کردم که هیچ کاری برای مامانم نمی تونم بکنم که غمگین نباشه، پس لااقل خودم رو بکشم کنار که کمتر غصه بخورم. الانم همین شدم. در حد وسع خودم به بچه ها کمک می کنم، ولی بیشترش رو نمیخوام بشنوم. انگار یه اندوه تمام نشدنی رو تو من بیدار میکنه...
الان که دارم یه سری کتابا و مطالب رو برای فرزندپروری میخونم و به اهمیت شناختن احساسات پی می برم، می بینم که خیلی وقتا احساسات غم و خشم و نگرانی خودم رو انکار کردم یا سرپوش روش گذاشتم چون بلد نبودم چجوری بپذیرمش. چون اینا رو آسیب میدونستم.
الانم بهترین راه برای انکار احساسات منفیم، خوردن قرص فلوکستینه که بهم کمک می کنه بی خیال همه چیز باشم! قطعا مدل خوبی نیست ولی حس می کنم برای زنده موندنم لازمه. اونم با این بیماری خودایمنی کوفتی ای که ما داریم و به محض اینکه یه بازه ای یه کم حالم نرمال نیست، یه بیماری از یه جای جدیدم میزنه بیرون!
کی باید مواظبمون باشه؟ خودمون...
دقیقا موافقم لاندا جان...منم تا حدی شرایط شمارو دارم..خودایمنی..که با هر استرس زیاد و یکهویی یه مرض جدید بدن رو درگیر میکنه..منم مدتیه فلوکستین میخورم و واقعا بی خیالی نسبی که میده رو دوست دارم..حداقل شبها راحتتر میخوابم..تحمل استرس و اضطراب سخته واقعا
اره بابا بهترین کاره، کاری که از دست ما برنمیاد. حداقل به خودمون آسیب نرسونیم
عزیییزم... لاندای مهربون شما که مامانی و مامان خوبی هم هستی برای خودت هم مادرانگی کن و خیلیییی مراقب خودت باش... خیلی زیاد
قربونت عزیزم. آره واقعا گاهی تو این شلوغیا آدم خودش رو از یاد می بره...
می فهمم چی می گی. نشستن و غصه خوردن هم کمکی نمیکنه به هر حال. بخشیش دست خود آدم نیست ولی بیشتر از اونش واقعا خود آزاری بی فایده ای هست.
اره خداییش. ما که داریم بمباران اطلاعاتی میشیم، لااقل خودخواسته نرم دنبالش...
درسته هر کس مسوول مواظبت از خودشه. هرکس مسوول بهشت و دوزخ خودشه. هر کس مسوول برآورده کردن آرزوهای خودشه. از هیچ کس نه پدر و مادر نه فرزند و نه همسر نباید توقع داشته باشیم که بیاند آرزوهای ما را برآورده کنند. اون ها هم خودشون انسانند و باید مسوول خودشون باشند. همین که خودشون را روی شونه های ما نندازند باید قدردان بود و ازشون تشکر کرد
آفرین، راست میگی. الان همه به جای برداشتن بار، خودشون بار هستن، ما نباشیم لااقل...
کار درستی را میکنی. چیزی که از دستمون بر نمیاد را باید رها کنیم
من خواننده خاموشم که خیییلی وقته شما را میخونم لطفا اگر دوست داشتید رمز را برام بفرستید لطفا بگید تا ایمیل را ارسال کنم . سالم ودلخوش باشید
سلام، راستش پستهای نوتایتل برای خودم هستن و هیچ کس رمزشونو نداره
کار خوبی مى کنى لاندا جان
والله مغز بیچاره ما چه گناهى کرده
ما ناخواسته جایى به دنیا اومدیم. که همش در گیر همین مسائل بودیم و هستیم و اینجور که بوش میاد خواهیم بود
به فکر سلامت روان خودت باش باید یک عدد مامان سرزنده و شاد باشی براى دخترک شیرینت
آفرین... بیچاره ایم همینجوریش، دیگه بیشترش نکنیم
چشم
سلام
منم بیماری خود ایمنی دارم و هردفه با دیدن اخبار و هر اتفاق کوچیکی انقد حرص میخورم و عصبی میشم و هزار جور بیماری عجیب غریب از همه جام زده بیرون
جوری که شوهرم هی کانالای خبری رو از گوشیم حذف میکنه
پس فلوکستین خوبه؟بدون نسخه هم میدن؟یا به نظت دکتر حتما بده ؟
چون خیلی یا دخترم هم بابت درساش بداخلاقی میکنم و نمیتونم بیخیال باشم.یه چیزی میخوام درجه درجه بیخیالیمو ببره بالا ولی خواب اور هم نباشه صب سرکار خوابالو نباشم
سلام. پس حتما بهتون پیشنهاد میدم. ببین در حد یه ورق اینا بدون نسخه میدن، ولی اصلا پیشنهاد نمیدم اینجوری مصرف کنید. به نظرم پیش یه روانپزشک برید و بهش بگید براتون بنویسه، خودش یه شرح حال میگیره که مثلا دوقطبی اینا نباشید و بعد تجویز کنه. حالا یا فلوکستین یا آسنترا. به نظرم خوبن واقعا.
من وقتی نمی خورم خیلی با دلتا بداخلاقی می کنم.
خواب آور هم نیستن، بیشتر خواب پرونن چون هورمون سروتونینه که برای شادی و سرحالی ترشح میشه عموما
حقیقت اینه که بهترین کار ممکن رو داری می کنی.
الان از همه چی مهمتر خودتی چون حال تو که خوب باشه حال دختر و همسرت هم بهتره
حالا کاش زود زود هم بیای بنویسی که حال ما هم بهتر بشه
آره جدی، خیلی تاثیر حال خودم رو توی اونا هم میبینم.
به خدا وقت نمی کنم صفحه وبلاگ رو باز کنم چه برسه به پست گذاشتن....