تنبلی ممنوع

یعنی از من تنبل تر خودمم ها. ورزشایی که دیروز قرار بود انجام بدم، هیچ کدومش رو انجام ندادم. دیروز سیگما اومد دنبالم. خیلی گرسنه م بود. بهش گفتم رفتیم خونه شام بخوریم که هله هوله نخورم. 6 رسیدیم و دیدم برنجمون کمه. تا برنج بپزم و شام بخوریم ساعت شد 7. تو این فاصله هم تلفنی با مامان حرف زدم که هنوز ییلاق بود و داشت میرفت خونه دایی و یه کم هم کتاب منحنی دوم رو خوندم. سر شام قسمت 4 چرنوبیل رو پلی کردیم و قرار بود 7.5 بریم پیاده روی که سیگما بهونه آورد که امشب حوصله نداره و منم انگار از خدا خواسته، نرفتم! حتی حلقه هم نزدم. لباسا رو هم نشستم! لم دادیم چرنوبیل دیدیم. این قسمت که تموم شد رفتم حمام و اومدم نمازمو خوندم و به بتا زنگ زدم که از کرمانشاه رفته بودن همدان و بعد نشستیم پای دیدن قسمت 5 و فصل 1 چرنوبیل تموم شد. خیلی قشنگ بود. دوسش داشتم. بعدشم رفتیم لالا که زود بخوابیم مثلا ولی 11 اینا تازه برق رو خاموش کردیم.

امروز صبح زود بیدار شدم و با سیگما اومدم که برم کلاس یوگا. دیگه خیلی سختم شده صبح زود پاشدن ها. به زور پاشدیم. ولی کلاس خیلی خوب بود. کلی از کارهای سخت رو فقط من انجام دادم. اون دختره که رقیبم بود هم اومد از امروز. ولی امروز زیاد خوب نبود. ببینم باز تو رقابت به چه توانایی هایی دست میازم 

ته این پست میخواستم راجع به یه چیزی صحبت کنم.اونم  چالش 28 روزه س. واسه خودم چالش 28 روزه در نظر گرفتم با سه تا کار. اینجوریه که اگه 28 روز پشت سر هم یه کاری رو انجام بدی، اون کار برات عادت میشه. یعنی امیدوارم بشه. ورژن 40 روزه اینا هم داره. خلاصه من چون نماز مغرب اینام خیلی نامرتب بود، تصمیم گرفتم 28 روز هر شب نماز مغرب و عشامو بخونم و همچنین هر شب کرم دور چشم بزنم و از پاهام هم مراقبت کنم. از دیروز دارم حساب می کنم روزاشو. حالا ببینم موفق میشم یا نه  اگه تو این چالش موفق باشم، کم کم چیزای دیگه رو هم میارم تو چالش. شما هم میخواین واسه خودتون چالش راه بندازین؟ اگه دوس دارین میتونین شروع کنین. مثلا از اول تیر. بهش فکر کنید ببینید چه چیزی رو دوس دارید مرتب انجام بدید و هی نمیشه.  فقط حواستون باشه باید یه چیز هر روزه باشه. مثلا نمیتونین بگین هفته ای 2بار برم استخر. با این تمرین میخوایم واسه خودمون نهادینه ش کنیم.