سلام. خوبین؟
ما خوبیم خدا رو شکر.
حال مامان بهتره. دکتر گفت اسکن ریه قبلی که توش ریه پاک بوده رو زود گرفتین و ممکنه درگیر بشه. فعلا علائمش برطرف شده تا حدودی. اما ریه معلوم نمی کنه. فکر کنم باید یه بار دیگه اسکن ریه انجام بده. حالا شنبه میره دکتر.
از اونور درگیر کرونای بابای سیگما شدیم. امروز جواب تستشون اومد. تقریبا از هفته پیش علامتدار شدن. ما پیششون نرفته بودیم ولی با این حال استرس داشتیم که نکنه دو هفته قبلش که دیده بودیمشون، بدون اینکه مامان داشته باشه، مثلا ما ناقل بوده باشیم. ولی بعدا معلوم شد از کجا گرفتن. فقط بدیش اینه که الان درگیر یه بیماری نقص ایمنی هستن و حسابی سیستم ایمنی بدنشون ضعیفه... واسه همین خیلی نگرانشونیم. ریه شون هم درگیر شده. احتمالا باید بستری بشن. شنبه معلوم میشه. دیگه سیگما امروز همه جا برد پدرش رو. اسکن و بیمارستان و داروخانه و .... البته با 2 تا ماسک میره و شیشه های ماشین پایین و کولر روشن. ولی خب ممکنه بگیره. و میترسیم برای دلتا. وگرنه شاید خودمون سنگین نگیریم. دیگه سیگما بنده خدا از وقتی اومده خونه با ماسکه. اول میخواستیم دلتا رو بغل نکنه. ولی روی زمین نمیمونه و منم نمیتونم تنهایی کل روز خودم بغلش کنم. مامانینا هم که قرنطینه هستن، وگرنه میرفتم اونجا بقیه کمکم کنن. الان مثلا حموم بردن دلتا داستان شده. نه با سیگما میتونم ببرمش نه با مامان. در واقع نه با هیشکی چون خواهر هم حس می کنه یه کم بدن درد داره، البته تستش منفی شد چون قبلا کرونا گرفته، ولی میتونه ناقل باشه. خلاصه موندیم دست تنها. حالا اینش هیچی واقعا. خدا کنه بابای سیگما زود خوب شن. خیلی نگرانیم هممون. من به دعاهای شما خیلی ایمان دارم. انشالله که واسه مامان جواب داده. واسه بابای سیگما هم باز دست به دامنتون میشم
سلام لاندا جان خوبی
ای بابا خدا بد نده انشالله هر دوشون زودتر خوب خوب بشن. این کرونا دست بر دار نیست منم این هفته علایم داشتم ولی تستممنفی شد.
لاندادجان میدونمبچه خیلی بغل میخواد من خودمم چونتنها بودم میفهمم خیلی سخته ولی نینی لالا یا همون تاب برقی اینا خیلی راه گشاست. میتونی برار روش به کارات برسی .
این کرونای هندی همه رو درگیر کرده. شما که یه بار گرفته بودین. واسه همین منفی شده این سری. بتا هم همین شد.
از گهواره برقیش که خوشش نمیاد. ولی یه ربع نیم ساعت تو تخت خودش میمونه به خاطر آویزش. کریرش هم نینی لای لای داره و با دورپیچ کریر سرگرم میشه و میمونه یه کم.
وای واقعا سخته دست تنها اشک ادم درمیاد
انشالله بابای سیگماهم بخیر میگذره
و سیگماهم چون خدمت پدرشو کرده خدارحم نمیکنه و نمیگیره
لانداجان دوستم مجبور شد مادرشو مراقبت کنه با دوتا ماسک توی یک اتاق بامادرش یک هفته بود حال مادرش خیلی بد بود
دعا خیرمادرش باعث شد نگرفت و بخیر گذشت
خدابه همه پدرو مادرو بچه هامون رحم کنه
مرسی عزیزم. ایشالا که همینطوره. فعلا تا اینجای کار اوکی هستیم همگی
الهی که به خیر می گذره عزیزم
فقط شما نی نی جان رو شیر می دی سعی کن آرامش داشته باشی عزیزم
منتظر خبرهای خوب هستم که بیای و بگی سبک گرفتن و به راحتی رد شد. ایشالا همسر هم نمی گیرن. توکل به خدا
مرسی عزیزم. لطف داری
امیدوارم پدر سیگما هم زودتر خوب بشن. خیلی بیماری زیاد شده چند نفر رو هم از فامیلها شنیدم گرفتن که اصلا جایی هم نمیرن. حموم کردن تنهایی واقعا کار سختیه. نمیدونم تو چطوری میبریش حموم ولی من یه صندلی میذاشتم زیر دوش خودم بغلش میکردم و میشستمش. امیدوارم زودتر زندگی به روال عادی برگرده
اره خیلیا گرفتن الان. این موج پنجم خیلی عجیبه. ما هم 1.5 ساله که خیلی رعایت کردیم و نگرفتیم. الان یهو هم مامان من، هم بابای سیگما از 2 جای مختلف درگیر شدن...
واسه حموم هم من همین کار رو می کنم. میشینم رو صندلی. یه پارچه میندازم روی پام و پاهای دلتا رو گیر میدم لای پام که سر نخوره.
انشاله که خیلی زود با خبرای خوب برگردی عزیزم
کاش نزدیک من بودی
من حموم کردن نی نی ها را خیلی دوست دارم
عزیز دلمی
ایشالله بهتر بشن
ممنون
ای بابا
هر دم از این باغ دمی میرسد شدین که!
لانداجان سختی اینمدت رو به جونت بخر و دلتای عزیز رو خودت تنها نگه دار، نذار همسرت کمکت کنه
واسه حموم کردن هم خودت ببرش حموم، وقتی شستیش زیر آب دوتایی یه دوش بگیرین و دلتارو حوله بپیچ بیا بیرون و بچه رو بزار رو تخت، من حوله خودمو بیرون حموم میپوشم. یکم یخ میکنم ولی اینمدلی تنهایی میشه بچه کوچیک رو حموم کرد
بلا از همتون دور باشه
اره دقیقا...
حموم رو خودم انجام دادم و میدم آبگینه جان. ولی کل روز نمیتونم تنهایی هندلش کنم. سیگما 2 تا ماسک میزنه و از پشت بغل می کنه دلتا رو که صورتش بهش نخوره.
سلام عزیزم،انشاالله که حال بیماران تون به زودی زود خوب بشه،خیلی مراقب باشین،من همسرم شنبه برادرش و همسر برادرش برد دکتر از صبح تا شب دنبال کارهاشون بود و دوشنبه هم خواهرش زنگ زد که منم مریضم بیا منم ببر دکتر ،همسرم دوشنبه شب دیگه از بی حالی افتاد،اولش فکر میکرد خستگی و گرمازدگی ،ولی متاسفانه کل خانوادمون درگیر شدن
ای بابا. الان همسرتون چطورن؟ خودتون چی؟
داستانیه واقعا...