بچه داری - این قسمت 2 ساله ی خونه

سلام. چطورین؟

ما خوبیم. چالش های پوشک تقریبا تموم شد. دیگه توی دستشویی یا حموم دمپاییش رو درنمیاره. اذیتاش کمتر شده. چنتا شورت یه کم بزرگتر هم براش خریدم، دیگه دبه نمی کنه که این کشش اذیت می کنه، این مارکش اذیت می کنه، این تنگه. میپوشتشون دیگه. فعلا فقط همون چالش نصف شبا رو داریم که البته یه جوری هندلش کردیم. همش نصف شب میبریمش دستشویی. ما شیر شب دلتا رو توی 13-14 ماهگی قطع کردیم، با این ترفند که هر وقت نصف شب شیر میخواست، توی شیشه شیر بهش آب میدادیم. اینجوری دندوناش به فنا نمی رفت. حالا این آب خوردن نصف شب عادتش شده. وعده شیر قبل خوابش رو حذف کردم، ولی دیگه آب نصف شب رو نمیتونم حذف کنم  بدی این دستشویی بردنه، اینه که خودم خوابم میپره، 2 ساعت بیدارم نصف شبا. خیلی خوابم تکمیل بود، 2 ساعت هم اینجا کم میشه! 

خصوصا که ساعت کاری سیگما هم عوض شده و رسما به فنا رفتیم. دو تا شیفت مختلفیم. همدیگه رو کم می بینیم و خیلی از کمکای سیگما تو بچه داری حذف شده واسم. خیلی سخت شده. میرم سر کار میام، بعدش کلا باید دلتا رو تقبل کنم. همش پیش خودم باشه. سرگرمش کنم، کاراشو بکنم، پارک اینا ببرمش و ... حالا این وسط چجوری غذا بپزم و چجوری مرتب کاری کنم، خدا میدونه. 

یه مدت تو خرداد از بس اینور اونور رفتیم و مریض هم شدیم، دیگه دلم نمیخواد هیچ جا برم. تا یه مدت مدیدی که سفر نخواهم رفت، همین ییلاق آخر هفته ها رو هم دیگه ماهی یکبار، 5-6 هفته یکبار میرم. حوصله ندارم. کل هفته که سر کاریم، آخر هفته که باید بمونیم خونه جمع و جور کنیم، نباشیم یهو خونه میترکه. خصوصا که سفر هم بری و یه چمدون یا ساک وسیله ببری بیاری، خونه به فنا میره. الان 2 هفته س خونه رو برق انداختیم، اصلا نمیذاریم کثیف و نامرتب بشه دیگه. شاید بتونیم اینجوری به دلتا هم یه کم نظم یاد بدیم. الان مثلا لگوهاش رو میاره بازی می کنه پخش زمین میکنه، بعدش میگه پازل میخوام. بهش میگم اول باید لگوها جمع بشه بعد پازل بیاد. بهونه هم یاد گرفته از تتا. میگه خسته ام، نمیتونم. شما بکن. بعد بهش میگم من میام کمکت می کنم، ولی خودت هم باید بکنی. دیگه دوتا دونه ش رو اون جمع می کنه، صدتای بقیه ش رو من  ببینیم میتونیم نظم یادش بدیم یا نه. لازم به ذکره که تا 2 هفته پیش، خونمون سگ میزد گربه می رقصید. انواع پازل و لگو و کتابای کودک و عروسک و کلی چرت و پرت دیگه، مثل پاشنه کش، ظرفای پلاستیکی، ملاقه، انواع کارت بانکی قدیمی، انواع پاکت پول و یه خروار آت آشغال دیگه که حتی اسم ندارن، کف زمین ولو بود! هر کدوم رو که برمیداشتی، خانوم اعتراض می کرد که الان همونو میخوام!  اعصاب نمونده بود که. طی یک اقدام نمادین همشون جمع شدن و دور از دسترس قرار گرفتن. الان هر کدوم رو که بخواد میگه تا بهش بدم. 

نظرات 12 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 10:43 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

مهتاب چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 11:01 ق.ظ

منم باید دخترم این ماه از پوشک بگیرم

ولی خیلی ها به من توصیه کردن تا بچه خودش رو جمع و جور کنه متوجه بشه چی به چیه اوایل یکماهی پوشک برا شب داشته باشه ... البته نمیدونم این روش شدنیه یا نه

به سلامتی. ایشالا که خیلی راحت بتونی این کار رو انجام بدی. پیشنهاد می کنم با همون پوشک هم که هست، از این صندلیا استفاده کنه. گاهی بره روش بشینه و تشویقش کنی که کارش رو بکنه و اینها.
والا به من گفتن شبها پوشک نکن، چون بعدش نمیتونی بگیری پوشک شب رو. حالا دیگه نمیدونم چقدر شدنی باشه. ما که فعلا به دستشویی نصف شب نیاز داریم حتما.

نجمه چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 01:10 ب.ظ https://najmaa.blogsky.com/

من بیشترین چالش هارو با پسرم تو دو سالگی داشتم
یه شدت وابسته،غرغرو، وای چه بد بود.
هم متوجه می شد
هم نمی شد.من واقعا گریه می کردم از دستش
راهش فقط صبوری بود و بس
خونه هم که در اختیار پرنس و پرنسس هاس
خدا حفظشون کنه.به ما هم صبر بده

آخ آخ دقیقا. نگووو. خیلی سخته خداییش. البته خدا رو شکر دلتا وابسته و غرغرو نیست. ولی لجبازی رو داره شدیدا. اذیت می کنه زیاد.

ترانه چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 05:41 ب.ظ

لاندا جان اصلا به بچه نگو وسایل رو جمع کنه دیگه اونوقت با اسباب بازیاش بازی نمیکنه و این بخش مهم رو از دست میده البته نظر روانشناس هاست انتخاب بهش میدی مثلا اسباب بازی جمع میکنی یا مثلا کتاب ها رو جمع میکنی که اونم میگن نگید بهشون تا ٧ ٨ سالگی پیج خانم دکتر مینا فروتن خیلی مفیده برای چالشها

بله اتفاقا مینا فروتن رو دارم. خوندم این رو. ولی به نظرم نمیشه تا 7-8 سالگی هیچی به بچه یاد نداد و یهو انتظار داشت تو اون سن ها معجزه بشه. حالا اینکه انتخاب بدی آره، قبول دارم.
من خیلی مجبورش نمی کنم. مثلا اینکه تهدید کنم که اگه جمع نکنی فلان و بهمان، نداریم. سعی می کنم خیلی ملو ازش بخوام که کمکم کنه.

قورى شنبه 17 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 01:05 ب.ظ http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام لاندا جان
خوبی
اخ من یادم رفته بود این بیدار کردن و بودن دستشویى استکان و چون منم بی خواب مى شدم بعدش.
روزگار و ببین اصلا از ذهنم رفته بود شما هم یه مدت دیگه یادت میره
ان شالله خدا توان بهت بده به همه ى کارات برسی واقعا شاغل بودن و بچه دارى با هم خیلی سخته

آخ یعنی امیدوار باشم؟ رسما خوابم به فنا رفته این مدت
مرسی عزیزم

نسیم شنبه 17 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 01:40 ب.ظ

خیلی سخته شاغل بودن , مادر بودن, خونه داری , همسر داری
خدا به همه ی ما خانوما که این شرایط داریم صبر و انرژی زیاد بده

آره واقعا. گاهی حس می کنم الان تموم میشم

دکتر مهرانا شنبه 17 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 02:55 ب.ظ

با سلام
متاسفانه شدیدا دچار بحران فرزند سالاری هستیم و بچه ها محور خونه هستن. فرزند بخشی از زندگیه و باید یاد بگیره خودش را وفق بده، باید حساب هم ببره و اینکه به بچه ها نگید وگرنه با وسایلاشون بازی نمی کنن مشتی بچه لوس و نازک نارنجی ب جامعه تحویل میده ! حالا نه مثل زمان ما ک گاها بچه مورد بی توجهی قرار میگرفت و ممکن بود با وسایل خونه فرق نکنه یا تنبیه سخت میشد و نه مثل این زمانه که والدین ازونور بوم افتادن. ما باید تیون با احساساتمون رفتار کنیم وقتی چیزی مارو عصبانی می کنه یا می تونیم پرخاشگری کنبم یا رفتار قاطعانه متناسب با سن فرزند در قبال خشمممون انجام بدیم،نمیشه مثل ربات بود و احساسات خود را به رسمیت نشناخت و بعدا انتظار داشته باشیم فرزندانی آگاه و متوجه و دلسوز بار بیاریم. اینقدر ترویج فردگرایی و خودمحوری در پاسخ به جمع گرایی افراطی در نسل قبل هم رفتار سازنده ای نمی تونه باشه. هر فردی باید از کودکی یاد بگیره ب مرزهای بقیه و محیطش احترام بگذاره و اینو از والدینش و حدودی ک براش روشن میشه یاد خواهد گرفت. متاسفانه نتیجه سایکولوژی زدگی امروز هیولاهای از خود راضی در نسل آینده س!

دیدگاه جالبی بود مهرانا جان. درست می گی. ما باید یاد بگیریم حد تعادل رو برقرار کنیم. ولی همونطور که گفتی، رعایت رفتار با توجه به سن بچه خیلی مهمه. و آموزش متناسب با سن. اینکه یه عده میگن روانشناسی جدید/ یا پیغمبر گفته بچه 7 سال پادشاهه و بی چون و چرا باید پادشاهی کنه، من شدیدا باهاش مخالفم. چون بعد از 7 سال دیگه خیلی دیره واسه آموزش. نمونه ناموفقش رو هم دیدم به چشم

ترانه یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 05:53 ب.ظ

لاندا جان در جواب مهرانا من اینو میخوام بگم اگر به بچه بال و پر ندی و با تسامح و تساهل باهاش برخورد نکنی آدم به شدت یعنی به شدت سازگاری درست میکنی که اگر در کنار یک آدم تمامیت خواه سلطه گر قرار بگیره که خروجی روانشناسی امروزه و اکثرا پدر مادرها دارن با بچه هاشون اینطوری برخورد میکنن،دقیقا اون آدم له اش خواهد کرد و این هم یادگرفته کنار بیاد و سازش کنه دقیقا اتفاقی که بین من و همسرم داره میفته یکی سازشکار و مهربون اون یکی سلطه گر و مهربون و خود حدیت مفصل بخوان از این مجمل،البته نظرم اینه که ربات نباشیم اما ٧٠-٣٠ به نفع بچه ها باشه

بحث خیلی تخصصیه، من همینجا استعفا میدم
ولی با این 30-70 به نفع بچه ها موافقم. چون کلا در حالت عادی همه چیز به نفع بزرگاس، خصوصا این نسل که خانواده بچه دار کم پیدا میشه. مثلا همه سفرا، مهمونیا، اینا حول خود ما بزرگا می چرخه. دیگه حداقل تو خونه به دل فسقلیا راه بیایم

مامان چیچیلاس سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 07:55 ب.ظ

بچه تو وسواسی نکن بذار بریزه و بپاشه ‌و تو هم جمع کن فعلا

اوووم، فعلا دقیق نمیدونم کار درست چیه. من همیشه ریختم و پاشیدم و مامانم جمع کرده. حالا جمع آوری خیلی برام سخته. نمیخوام دلتا هم این سختی رو بکشه بعدا.

دکتر مهرانا سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 07:56 ب.ظ

سلام ب همگی
بنده دکترای روانشناسی دارم و منتقد ب جریان مین استریم روانشناسی هستم.
ولی در کل وقتی تیون با احساسمون رفتار کنیم خروجیش فرزندی سالمه.
البته در این بین اینم باید اضافه کنم،همه چیز رابطه والدینه،بچه را ما تربیت نمی کنیم او در دل رابطه ما رشد می کنه و تربیت می شه اگر عشق و درک و احترام متقابل و برابری بود وی بالنده خواهد شد. هوای رابطه اگر بد باشه ۹۰ ۱۰ هم ب نفع بچه ها بریم جلو نتیجه سازنده ای نخواهیم گرفت.

ای جانم خانم دکتر. آخ آخ دقیقا. رابطه والدین خیلی مهمه، هم نحوه تعاملشون با همدیگه، هم اثری که رابطه ی دونفره شون، روی حالشون میذاره توی رابطه شون با بچه تاثیرگذاره

ارغوان جمعه 30 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 12:41 ب.ظ

منو همسرم هم از شیش ماهگی تا هجده ماهگی دخترک رو شیفتی نگه داشتیم من تا ۲:۳۰میرفتم سر کار و همسر هم بعدشاون تاشب کارمیکرد. خیلی خسته کننده بود و چون ما هیچ کمکی نداشتیم و پرستار خوب هم گیر نیاوردم مجبور بودیم ولی خب خیلی فرسودمون کرد به نظرم. از اون موقع که گذاشتم مهد با اینکه زحمت خودم بیشتر شد برای بردن آرودنش ولی زندگیمون خیلی منظم شد.
قشنگ وضعیت خونهرو توصیف کردی با تمام وجود درکش کردم چون هنوزم خیلی وقتا اوضاع ما همینه. دل من بیشتر از این میسوزه بچه بهترین و گرونترین اسباب بازی هارو ول میکنه و با یه سری ات آشغال با اسباب بازی بیکیفیت حال میکنه

اره واقعا سخته. واسه ما با کمک هم سخته حتی. همدیگه رو نمیبینیم خیلی...
دقیقا همینه. اصلا با اسباب بازیا کار ندارن. ولی پاشنه کش عشقشه. میگه مامان بزرگ شدم برام پاشنه کش میخری؟

ارغوان یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1402 ساعت 04:08 ب.ظ

ای جانم ماشالله چه با مزه حرف میزنه اسفند دود کن براش حسابی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد