و باز هم کرونا!!!

سلام. چطورین؟

ما حال جسمی خودمون خوبه ولی داستان ها داریم. همونجور که گفتم ریه پدر سیگما درگیر شده بود و با چنتا پزشک از جمله دوستای من مشورت کردن و گفتن باید رمدسیویر تزریقی بگیرن تو بیمارستان ولی نیاز به بستری نیست. دیگه یکی از دوستام بیمارستان تو بخش کروناست. سیگما شنبه پدرش رو برد همون بیمارستان. از 11 صبح که پذیرش شدن بالاخره 6.5 عصر نوبتشون شد که تزریق رو انجام بدن! میگفت انقدررررررر شلوغه که نگو. 9 شب رفته بودن خونه و باید 5 روز برن. به سیگما گفتم دیگه نیاد خونه چون حسابی خسته بود و باز صبح زود میخواست بره بیمارستان با باباش. اگه میومد دلتا نمیذاشت شب بخوابه. موند و من 36 ساعت با دلتا تنها بودم. سرویس شدم. اون شب تا ساعت 3 بیدار بود و من زدم زیر گریه دیگه. نمیکشیدم دیگه. یکشنبه عصر دیگه سیگما اومد خونه. دوش گرفت و همه لباساشو شست. 2 تا ماسک داشت همش و دلتا رو از من گرفت تا یه کم استراحت کنم. شام و نهار رو کنار پنجره میخوره و فقط همون موقع ماسکش رو درمیاره. حتی وقتی تو اتاق خودش مشغول به کاره یا موقع خواب هم که تو همون اتاقه، 2تا ماسک داره. دیگه قرار شد یه روز هم باباش با دامادشون بره برای تزریق که امروز بود. و چون کاراشون روی روال افتاده، دیگه قراره 2 روز آخر رو خودشون تنها برن. سیگما هم که دید حال پدرش بهتره، گفت دیگه نمیرم که بتونم 2 هفته قرنطینه باشم که تو و دلتا نگیرید ازم. راستی مامان هم خیلی بهتره و تا آخر این هفته قرنطینه ش تموم میشه. میگه دلم لک زده واسه بوسیدن دلتا. البته الان خیلی ضعیفه مامان. سرگیجه و ضعف و سردرد اینا داره. ولی طبیعیه بعد از کرونا. راستی واسه واکسن براش پیامک هم اومد، ولی نمیتونه بزنه که. 1 ماه دیگه باید بزنه...

حالا مامان بزرگ سیگما درگیر شده! خونشون طبقه پایین مامان سیگماست و سیگما که فهمید مامان بزرگ میگه سرماخورده م! براش هماهنگ کرد برن ازش تست پی سی آر بگیرن و همین چندساعت پیش جوابش اومد که مثبته! دو تا دوز واکسنشون رو هم زدن 1 ماه پیش. حالا نگران ایشونم هستیم. اصلا یکی از دلایلی که الان ساعت 5.5 صبحه و من اینجام همینه. چرا تموم نمیشه این کابوس؟ یکی یکی همه دارن میگیرن. این ویروس هندی انقدر زیاد شده که کلی از آدمای آشنا دارن میگیرن. از سورس های مختلف. البته کرونای مامان هندی نبود گویا. چون هیچ کس دیگه ای رو مبتلا نکرد با اینکه ماها خیلی پیشش بودیم هفته اول. ولی کرونای بابای سیگما هندیه و حسابی همه علامتا رو دارن. خدا کنه سیگما نگیره. انقدر رعایت می کنه که حیفه واقعا...

من که خوابم نمیاد. امتحان فاینال زبانمون نزدیکه. برم ببینم میتونم بخونم تا دخترک خوابه. نیم ساعت دیگه بهش شیر بدم و بخوابم اگه خدا بخواد!


نظرات 8 + ارسال نظر
ترانه سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 05:58 ق.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

خوشحالم که همه تون خوبین.
واقعا کی این کابوس قراره تموم بشه؟

مرسی عزیزم

نمیدونم والا چرا تمومی نداره

فرناز سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 01:38 ب.ظ https://ghatareelm.blogsky.com/

خداروشکر که هم مامان بهترن و هم پدر سیگما. فکر کنم کسایی که واکسن زدن سبک میگیرن. خدا به خیر بگذرونه دور و بر ماهم خیلیا گرفتن

اره خدا رو شکر
نمیدونم والا، چون یه نفر رو دیدیم که واکسن زده اما بازم فوت شده از کرونا ترسیدیم
و اینکه سرفه هم داره مامان بزرگ
دکتر دید گفت باید رمدسیویر تزریق‌ کنه ...

میترا سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 03:47 ب.ظ

وای لانداجون خیلی مراقب خودت و دلتا جون باش دور برتون پرشده کرونا
تامیتونی قرنطینه رو رعابت کن
این روزام میگذره عزیزم
توکل به خدا

اره خیلی بدجور احاطه شدیم...
خسته شدم دیگه

زری .. سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 05:15 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

انشاالله به سلامتی رد میشه این دوران

انشالله
دعا کنید
من دارم کم میارم دیگه

لاله چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 12:49 ق.ظ

لاندا اگر میتونی کمک بگیر از دوست ، آشنا ، فامیل ف خواهر که خیلی خسته نشی
از طرفی خواهشا خواهشا خواهشا هر قدر خسته و مونده هم میشی دو ر دوست و مهمونی و ... با ماسک بی ماسک و.. رو خط بکش
خیلی خیلی اوضاع بده

عزیزم ما قرنطینه ایم، نمیتونم از کسی کمک بگیرم
مهمونی؟! تو این وضعیت؟!

سوده چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 02:10 ق.ظ

خدایا شکر که حال مامانتون بهتره امیدوارم بگذره این روزهای سخت زودتر

ممنون

shadi چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 06:19 ق.ظ

لاندا جون چه واکسنى زده که گرفته؟؟؟؟ کدومش بود

سینوفارم
البته بابام هم سینوفارم زده بود و از مامان نگرفت
البته انگار مال مامان دلتا نبوده اما مال بابای سیگما و مامانبزرگ دلتاست

لاله پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 08:07 ب.ظ

لاندا جان مواظب خودت باش ، برا این گفتم که فردا میای میگی البته همه ماسک داشتیم و پنجره باز بود

تو این موقعیت قطعا هیچ جا نمیریم! من میگم دارم تنهایی صبح تا شب دلتا رو خودم هندل می کنم و از هیچ کسی کمک نمیگیرم، سیگما حتی شب با دوتا ماسک تو یه اتاق دیگه میخوابه شما میای تیکه میندازی؟!
آدما تو این شرایط خودشون رو نشون میدن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد