سلام، روز به خیر.
این روزا اصن حس و حال نوشتن ندارم. همش داره خبر بد میرسه باز. اصن اعصاب نمونده دیگه. البته خدا رو شکر خبر بد جانی نیستن. بعد از کرونای بتاینا و دست بابا دیگه میگم به این چیزا نگم خبر بد. چمیدونم والا. راستی بابا دستش رو باز کرد. دو هفته ای میشه. ولی اصلا نمیتونه تکونش بده. خیلی درد و باد داره. حالا داره میره فیزیوتراپی و تمرینای اونو انجام میده. دعا کنید درست شه. از درد همش خوابش نمیبره. کلی لاغر شده
تاسوعا عاشورا هم اومد و رفت و هیچی ازش نفهمیدیم. لعنت به این کرونا که کل امسال رو ترکوند. کاش روزای خوب بیاد بالاخره. چیه اینجوری اصن فرق روزا از هم معلوم نمیشه. واسه فرق کردن روزا، گاهی کیک درست می کنم! تنها هنرمه تو این روزا چاق هم میشیم دیگه. چه کنم دیگه. نمیخوام بهش فکر کنم.
اوضاع کاریم هم روبراه نیست. یه جوری شده. خدا به خیر بگذرونه...
همش ناله شد این پست. شرمنده
طفلک بابا، خیلی اذیت شد. اما خب دستشون کم کم بهتر میشه با فیزیو تراپی نگران نباش.
من خیلی جلوی خودم رو میگیرفتم کیک درست نکنم. البته الان که کارم شروع شده واقعا وقت ندارم.
بنظر من هر کاری که به خوب شدن روحیه ات کمک میکنه انجام بده. نمیشه کیکهایی درست کنی که کم کالری تر باشن؟ یا مثل مواد کیک رونصف کنی وکوچکتر درست کنی؟
مرسی ترانه جان.
معمولا سعی می کنم کیکا رو ببریم با مامانینا بخوریم که سهم کمتری به خودمون برسه. یا اینکه سیگما کلا نصف کیک رو در جا میخوره، بقیه ش رو هم فرداش. یعنی کلا 1/4 کیک اگه به من برسه عالیه ولی خب بازم به هر حال.
سلام ان شاالله هر چی خیرتون هست پیش بیاد توکل بر خدا .فعلا که کلا همه سر در گریبان شدن.
مرسی عزیزم. آره والا با این اوضاع کرونا و گرونی و سکه و طلا و بورس، هیشکی آب خوش از گلوش پایین نمیره. البته به جز از ما بهترون
حق داری شماخیلی اهل معاشرت بودی.نوع تفریحاتت طوری بودکه توی جمع بود.خوب نمیشه بازاون جمع دوستانتونو داشته باشید بارعایت فاصله اجتماعی و..؟
زندگی بالاوپایین داره دوستم.توکل برخداایشالله که دوره سختی هاگذشته باشه.اتفاقی که برای پدرافتادخیلی دردناک بود ولی فکرکن اگه بدترمیشدخدانکرده...ازبالای پنجره افتادن اتفاق کوچیکی نیست.
من خواننده خاموشت بودم.عزیزم
همیشه ازخوبی هامیگفتی امیدوارم بازم بیای وتعریفات خوب داشته باشی
خیلی به کامنتت فکر کردم. راست میگی. ما اصلا به خاطر این سبک زندگیمون موندیم ایران. حالا از همینم محروم شدیم.
با مامانینا رفت و آمد داریم ولی خب خیلی کمتر. اما دوستا رو نمیشه ریسک کرد دیگه. اونا رو یه بار رو پشت بوم یه جمع کوچیک 6 نفره دیدیم، ولی خب کیفیت قبل رو نداشت.
اره واقعا. خیلی اتفاقات بدتری میتونست بیفته. بازم خدا رو شکر.
مرسی از آرزوی خوبت
میدونی گاهی وقتا بدجنس میشم و میگم میدونم تو مشکلات تنها نیستم
کل دنیا اینروزا درگیرن
کرونا بیچارمون کرده واقعا
اوضاع پدر عزیزت هم ایشالا خوب میشه یکم زمان میخواد بهش امید بدید حتما
آره واقعا. به جز کرونا گرونی هم نابودمون میکنه.
مرسی پیشاگ جان.
سالگرد ازدواجتون مبارک لاندا بانو
چه پشتکاری برای تزیین کیک نشون دادی واقعا عافریییییین
و از غم های ریز و درشت این روزا به کیک پختن پناه بردی و بسی کار خوبی نمودی اصن حدیث داریم رسیدگی به شکموجات در دوران کرونا از اوجب واجبات است و در دفع کرونا و سایر بلایای طبیعی غیر طبیعی مثل چوب جادو عمل میکند
مرسی رها جان.
بهترین حدیث
واقعا همینطوره آخه
عزیزم نگران نباش دستش بدون حرکت بوده این مدت عضله اش ضعیف شده با فیزیوتراپی مشکل حل میشه برا منم دستم شده بود چوب خشک الان خوب شده
جدی؟
ایشالا
خخخ برای عوض شدن روزها کیک درست میکنی:))
چاره دیگه ای ندارم
خدا رو شکر که همه سلامتن دست بابا هم انشالله زودتر بهبود پیدا میکنه. خانم از کیکاتون عکس بذارین ما حسودی کنیم عکس کیک سالگردو که دیدم دهنم باز موند که تازه این دوبار سقوط کرده شده این ضربه مغزی نشده بود چی بود پس
مرسی عزیزم. نه دیگه اون نهایت تلاشم بود. سقوط هم نمی کرد از این بهتر نمیشد
چشم میذارم عکس کیک ها رو