پاداش و ثوابش رو ما محاسبه نمی کنیم!

دیروز سر نهار یه بحث داغ داشتیم در مورد اینکه چرا همه به نذری دهندگان کار دارن و هی میگن این پولا رو خرج فلان کار کنن ولی خودشون حق دارن با پولشون هر کاری که میخوان بکنن؟ من خودم واقعا آدم نذری دادن تو این اردرها نیستم ولی بنظرم آدم باید به عقاید همه احترام بذاره. یه عده دوس دارن نذری بدن. ممکنه دلیلشون فقط سیر کردن شکم یه عده گرسنه نباشه. ممکنه اولویتشون این باشه که با یه پرس غذا باعث بشن یه نفر بیاد پای سخنرانی کسی که از نظرشون داره حرفای خوب میزنه بشینه و به راه راست (بازم از نظر فرد نذری دهنده) دعوت بشه یا اینکه با این کارا اسلام رو زنده نگه داره. این دیگه بنظر من سلیقه شخصیه اون آدمه و چون ضرری هم نداره واسه جامعه، لزومی نداره که همه باهاش مخالفت کنن. خلاصه دو تا از همکارام مخالف بودن با من و یکی موافق و 4 نفری داشتیم بحث می کردیم کل تایم نهار رو. آخرش هم هیشکی اون یکی رو قانع نکرد. من معمولا به همین دلیل از بحث سرباز میزنم چون معمولا آدما سخت قانع میشن ولی این بار بحث کزدم باهاشون. و جالبه که اینایی که میگفتن نباید نذری بدن خودشون حتی میرن صف می ایستن و غذا می گیرن! خب اگه بده نرو عزیز من! دامن نزن به این فرهنگی که از نظرت معیوبه! 

عصری با ساحل که اتفاقا سر نهار هم مخالف من بود میخواستیم بریم مانتو بخره. نزدیک شرکت یه ایستگاه صلواتی بود که عدسی میداد. گفت بریم بگیریم. البته صف اینا هم نبود و همینکه از جلوش رد شدیم دادن بهمون. چقدرم خوشمزه بود. دستشون درد نکنه. من که کلا با اینکه خودم دیگه اصلا آدم مذهبی ای حساب نمیشم و تو این مراسما هم شرکت نمی کنم، ولی این روزا رو دوست دارم. خیلی زیاد. با اینکه حتی نمیرم بیرون یه دسته ببینم، ولی بنظرم همین حرکت (البته تا جایی که مزاحمت ایجاد نکنه) قشنگه. یه نوع کارناواله. حالا کشور ما جلوی همه چیز رو میگیره و نمیذاره جوونا خودشون رو تخلیه کنن. این یکی که جلوش بازه بتونن بیان بدون آزار رسوندن به بقیه یه کم از متن زندگی روزانه خارج بشن. خلاصه رفتیم یه مانتو واسش انتخاب کردم که خرید. حیف که همون یکی رو داشت وگرنه منم عاشق مانتوعه شده بودم. بعدشم اون یکی همکار جدیدم بهمون پیوست و یه کم دیگه گشتیم و بعد ساحل رفت و من دیدم که خونه این همکار جدید - زهره - تقریبا به ما نزدیکه و بهش گفتم بیاد با هم بریم. با گیلی تا یه جایی رسوندمش و اون بقیشو با تاکسی رفت و منم رفتم خونه. تو راه باز بحث شیرین نوار بهداشتی بود. قیمتای دیجی رو دیدیم که چندین برابر شده بود و خب یه سری نوع هاش هم نداشت اصلا، مثل مال من رو. بعد دوستم میگفت حالا چی کار کنیم؟ گفتم هیچی دیگه باید باردار شیم یه چندماهی راحت باشیم. کلی خندیدیم که بعدا بچمون میپرسه چرا منو به دنیا آوردین؟ بهش میگیم چون نوار بهداشتی گیر نمیومد  بعد دوستم گفت حالا 9 ماه دیگه پوشک رو چه کنیم؟ گفتم تا 9 ماه دیگه خدا بزرگه. والا! 

رسیدم خونه برنج پختم و سیگما اومد. کلی خوشحال بود. دیگه کلی گپ و گفت کردیم و حال داد و شام خورش کرفس داشتیم با پلو خوردیم و بعدش رفتم حمام. لباسا رو هم دو سه سری یه ربعه ریختم تو ماشین بشوره که دیگه تعطیلات نیستیم و اینا رو ببریم با خودمون. میخوایم بریم ییلاق پیش مامانینا. مامان و بتاینا کل هفته رو ییلاق موندن. ما هم بریم پیششون. شب هم گوشی بازی و لالای دبش.

صبح امروز از سیگما قول گرفته بودم که منو برسونه. با هم بیدار شدیم و من فکر کنم سرما خوردم. همش عطسه می کنم و آبریزش بینی دارم. منو رسوند شرکت و منم با حالت مریضی در خدمتتونم. امیدوارم سرماخوردگی جدی نشه و در حد همون حساسیت و فین فین باشه  عصری آخرین جلسه کلاس زبانم رو برم و بعدشم بریم خونه مادرشوهر. از این روز پر کارهاست که از 8 صبح اومدم بیرون و 12 برمیگردم خونه. 

التماس دعا دارم تو این روزا. اگه خواستین دعا کنین ما رو هم فراموش نکنین 

نظرات 6 + ارسال نظر
فرناز سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 01:09 ب.ظ

بارداری بخاطر نوار بهداشتی خیلی عالی بود در مورد این مراسم هم زمانش یه ذره باعث اذیت و آزاره تا ساعت ۱۲ نزدیک خونه ما طبل میزنن. نزدیک خونه مامانم هم از عصر تا نصفه شب کلا بسته است روز تاسوعا و عاشورا هم کوچه شون رو میبندن یعنی تو این ده روز من اصلا نمیتونم برم پیشش.


آره دیگه اگه اذیت داشته باشه من خودم مخالف صد در صدشم. حتی اگه 5 دقیقه یه راهی بسته شه به نظرم بخاطرش باید کل این داستان ملغی بشه، انقدر که من رو زمان حساسم. یا مثلا خواب ملت رو به هم بزنن. من نفسم از جای گرم درمیاد اینا رو گفتم چون اصلا تو خونه ما صدای دسته اینا نمیاد و راهم هم به مشکل نخورده از بس اتوبانی میرم میام.
ولی واقعا 10 روز نمیتونین برین؟ چقدر سخت خب

تیلوتیلو سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 02:34 ب.ظ

منم با این حرکتها که راه میفته و یهو یه چیزی را گیر میدن خوشم نمیاد...
مثل همون منع خرید ماهی قرمز...
ییلاق خوش بگذره

آخ آفرین. یهو یه کمپین علیه یه چیزی راه میندازن. بدون توجه به هر چیزی هر کی دستشون میرسه ترور شخصیتی می کنن!
مرسی عزیزم

Zahra سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 04:46 ب.ظ http://narsis16n86.blogfa.com

متاسفانه کلا ما ایرانی ها آدم های جوگیری هستیم و فضای مجازی هم مزید بر علت. در مورد بحث به نظرم به هردو طرف انتقاد هست. اونایی که دم از آزادی می زنن، چطور به دین که می رسه یادشون میره نباید قضاوت کنن! ازونطرف هم کسانی که ادعادی دینداری و دوستداری اهل بیت دارن، چطور راضی به آزار و اذیت مردم میشن آخه؟! محله ما واقعا وحشتناکه، انگار جنگه، ساعت 11،12 هیئت ها شروع میکنن به عزاداری، همین چند شب، همسرم تب داشت و مریض بود، خدا میدونه چقدر اذیت شد طفلی

من از انتقاد صرف خوشم نمیاد واقعا. میگم کسی که انتقاد می کنه باید خودش همه چیز تو اون حیطه رو رعایت کنه. مثلا همین دوستم که همش ازرعایت نکردن قانون توسط بقیه انتقاد می کنه، بعد خودش کمربندشو نمیبنده تو ماشین! بنظر من این آدم اصلا حق اظهار نظر راجع به قانون رو نداره! با جمله آزادیت شدیدا موافقم.
در مورد آزار رسوندن هم که کاملا موافقم. کوچکترین اذیتی نباید صورت بگیره. بنده خدا امام حسین خودش رفت وسط صحرا جنگید که مزاحمتی واسه زن و بچه مردم نداشته باشه، اون وقت اینا میریزن کوچه و خیابونو میبندن.

سارا س چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 03:34 ق.ظ

لانداجان منم دقیقابه همون دلیلی که گفتی بحث نمیکنم باکسی ولی بعضی وقتهااجتناب ناپذیره، لانداجونم ازخوشحالی نمیتونم بخوابم چون خواهرم وهمسرش که بهت گفته بودم به طور کاملا کاملا یهویی دارن میان پیشمون ونمیدونی الان رو ابرام دارم لحظه شماری میکنم و خدا رو شاکرم بابت همه چی.خیلی دوست دارم مواظب خودت باش

وای چقدر خوب. چشمت روشن. احتمالا الان برگشته باشن ولی اگه هستن حالشو ببر

سارا س چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 03:36 ق.ظ

راستی لاندا جون تو کامنتای دوتاپست قبل یه تیکه از کامنت حذف شده فکرکنم بلاگ اسکای گشنش شده

لابد. والا کچلمون کرده تو این هفته گذشته. همین الان من با بدبختی دارم این کامنتا رو جواب میدم. هیچ کدوم ثبت نمیشه. صدبار صدبار باید بزنم

رویای ۵۸ چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 11:08 ق.ظ

چقدر خوب نوشته بودی در مورد نذری...هزار تا لایک

مرسی. والا دیگه. همه فقط بلدن پای دین که میاد وسط هی اعتراض کنن. یه اعتراض هم اگه منطقی نباشه و از رو عناد باشه باعث میشه بقیه اعتراضا هم بی نتیجه بشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد