بخش زیادی از بی انگیزگی و بداخلاقی و کم طاقتیم، مربوط به قرصایی میشه که دکتر بهم داده. تا حالا دو سه بار هم رفتم مطب که عوض کنه قرصامو. یکیشو قطع کردیم، ولی باز هم عوارض مسخره ای برام داره و چون هورمونین، حال روحیم رو هم به هم زدن.
الانم هر کاری می کنم و هر روندی میچینم واسه لذت بردن بیشتر از زندگی، لذتی در کار نیست! به بخشای مسخره ی زندگی رسیدم که تمومی هم نداره! خسته ام. خیلی...
میخوام ننویسم اینجا دیگه، ولی در حال حاضر همین اینجا و اینستا دلخوشیمه!
خیلی تنهام. دوستام دور و برم نیستن. سیگما هم همش سر کاره و شبا خسته. من شدیدا نق نقوام و کوچکترین چیزی باعث میشه بزنم زیر گریه و پرخاشگر باشم!
نمیدونم باید چی کار کنم، فقط اینو میدونم که خسته ام از بد بودن حالم. راهکار هم به دردم نمی خوره. از راهکار شنیدن هم خسته ام. فقط دلم میخواد غر بزنم و نق بزنم و گریه کنم! یه همچین آدم بیخود و مزخرفی شدم! اه اه!!!!
عزیزم لاندا :( خب بیا غر بزن عب نداره ... ولی به اینم فکر کن که پایان نامه رو که تموم بکنی بعدش دیگه بیشتر این دلواپسی و استرس هم تموم میشه ... بعد خب خیلی ها تیروئید دارن و دارو مصرف میکنن . من یکی از دوستام مصرف میکنه ولی خیلی حال روحیش خوبه :دی
شاید یکمش بخاطر تلقین باشه ...ها ؟
میدونی مارچ با قرص تیرویید مشکل ندارم. این تیروییده یه هورمون دیگه م رو هم دستکاری کرده و الان دوتا قرص دیگه واسه اون هورمون میخورم و مشکلات روحیم از اونه. دقیقا پایان نامه هم تموم بشه زندگی خیلی بهتر میشه، ولی خب نمیشه که تا اون موقع همش غصه بخورم
مطالعه روح و روانتو آروم میکنه
و ارامش ناشی از اون رفتاراتم ملایم میکنه
یه پیشنهاده که به شخصه تجربه کردم
اتفاقا داشتم به مطالعه فکر می کردم. رمان بخونم. شاید حواسم پرت شه و کلا کمتر غر و نق بزنم.
مرسی از پیشنهاد خوبت