انقدری وبلاگ گردی و تلگرام خونی کردیم که دیگه به یه تخصصایی توشون رسیدم واسه خودم. مثلا اینکه حسابی رو جمله هام فکر کنم. هم از نظر املایی مشکلی نداشته باشه، هم از نظر نگارشی و هم از نظر رسوندن منظورم به فرد مقابل. تو این گروها، خصوصا گروهای فامیلی انقدر مدل نوشتنایی دیدم که دوس نداشتم یا منظور نویسنده رو بد میرسونده، که به این نتیجه رسیدم. حتی واسه گذاشتن شکلک ها/اسمایلی ها/ استیکرها. حسابی باید فکر کرد برای هر کدومش. خب من و سیگما بیشتر عمر دوستیمون رو با چت کردن با هم گذروندیم. رسم الخط هم دستمون اومده بود قشنگ. مثلا علامت تعجب. یه نفر علامت تعجب ته جمله ش بود یعنی یا عصبانی بود، یا خیلی خیلی متعجب از پی ام قبلی یا از این دست معانی. هنوزم به علامت تعجب حساسیت دارم
امروز خیلی دلدرد و کمردرد و پهلودرد و از اینا دارم! روزای رو مخ تقویم!
گلدون شمعدونیم یه گل جدید داد. خیلی خوشحالم. اولین گلیه که تو لونای داده. اون برگ بنفشا (برگ بیدی) هم گل دادن بالاخره. این یعنی گرفتن. ولی ناز، گل نداده هنوز :( حالا ایشالا اونم درست میشه. فعلا رنگ و روش بهتر از قبل شده.
کتاب خوندن رو هم گفتم شروع کردم دیگه؟ غرور و تعصب رو خوندم تموم شد. این بیکاریه داره مجال انجام کارای دوست داشتنی رو بهم میده
ولی خب مقاله مونده و استاد دوباره دیروز زبون اومد :(((
روزهای آروم و تعطیل خوبی بگذرونی
ممنونم. خوب بود.
سلام، اینجانب همه اینک از پایتخت نظر میگذارم،،، وااااای چقدر هوا سرده کاش سریعتر برگردم شهر خودم اونجا هوا دلپذیرتره اونجکر دوست تر داشت. لاندا جان بنویس کماکان برامون با انرژی میخونیم
به به خوش آمدین. کدوم شهرین شما؟
امروز که خوب بود هوا. بارونی با سرمای ملایم
پس یه تخصص خوندن و نوشتن تو فضای مجازی هم داری
چه خوب کتاب میخونی
بعلهههه
آره واقعا خوبه کتاب خوندن
ما خوزستانیم عزیزم ولی واسه کار همسری یکی دوماه یکبار میایم تهران خواهر همسری منزلشون اونجاست، میریم مزاحم اونا میشیم، تشریف آوردید خوزستان میزبانیم لاندا جان
به به هوای گرم. یه قلیه ماهی به جای من بخور. من تا حالا نخوردم، چند وقتیه بدجور میخوامش. ممنونم. من تا حالا نیومدم اونورا. ولی خیلی دوس دارم بیام. دریای جنوب
کلا تلگرام ندارم..راحت...
این یکی روزای تعطیلی هم رسیدااااا
ولی از شوما خبری نیس عروس خانم
ماه عسل بودیم. میام مینویسم