خیلی روزانه نویسی


دیروز دوره خونه دوستم عالی بود. کلیپ عروسیمونو بردم و اونجا بهشون نشون دادم و وای که چقدر تعریف کردن و چقدر من لذت بردم. بهم گفتن برو هنرپیشه شو. خیلی خوب بازی می کنی. خخخ. البته من نقش که بازی نکردم. اونجا فقط سعی می کردم دوربین و کادر فیلم برداری رو ندید بگیرم و لذت ببرم. واسه همین خیلی طبیعی شده کارام. خونه دوستم خیلی خوش گذشت. شب که اومدم خونه، ده دقیقه ای زودتر از سیگما رسیدم. قبل رفتنم خونه انگار بمب خورده بود. همه چیز وسط بود. تا رسیدم خونه رو مرتب کردم سریع و سیگما هم سر راه نون سنگک خرید و گفت هوس نیمرو کردم. من یه کم سالاد درست کردم واسه شام و بعدش هم مامان زنگید و داشتیم حرف میزدیم و تو این فاصله سیگما 3 تا نیمرو با کره درست کرد و بسی خوشمزه شد. البته من فقط یه نصف نیمرو خوردم و بقیشو سالاد خوردم. بعد دیدم واسه فردا نهارش هیچی نداریم. یعنی یه کم خورش قرمه سبزی از هفته پیش مونده بود، ولی پلو نداشتیم. شام رو که خوردیم، 5/8 پیمونه! پلو درست کردم واسه فردای سیگما  که با خورش ببره. خخخ. بعدشم نشستم پای سریالای تی وی. خیلی وقت بود که سریال نمیدیدم. 8 سالی بود. بعد این چند وقته واقعا هوس سریالای آب دوغ خیاری خودمون رو کرده بودم که دیدم تی وی داره شبا دوتا سریال نشون میده. منم میبینم دیگه. بعدش هم با سیگما نشستیم سر دیدن فیلمای خارجکی خودمون. تور رو داریم میبینیم.


امروز موندم خونه، همینجوری الکی. لپ تاپم هم خونه ماماینا بود و نمی تونستم کاری کنم. هوا هم که آلوده ست و پیاده روی تعطیل. فقط لباسا رو از رو بند برداشتم و مرتب کردم تو کشوها و ظرف شستم یه کم. کار دیگه ای نداشتم. شروع کردم به خوندن ای بوک غرور و تعصب. ولی بازم حوصله م سر رفت. سیگما هم بعد از کار داره میره سلمونی. حوصله م بیشتر تر سر رفت. اومدم لپ تاپشو برداشتم و اومدم اینجا. شام خونه سیگمایناییم. برم حاضر شم که اومد بریم اونجا 

نظرات 5 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 08:40 ق.ظ


گاهی زندگی رو دور اروم هم خوبه ها
چه حال خوبی میده
به به
لذتش را ببر

آره دقیقا. یه زندگی فارغ از بدوبدوها. بعد از 8 سال درس خوندن، احتیاج داشتم به این خونه موندنه....

آبگینه سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 11:19 ق.ظ http://abginehman.blogfa.com

من همیشه قرمه سبزی که درست میکنم یه وعده اش رو هم فریز میکنم بعضی وقتا که حوصله و وقت نداری واسه ناهارا خیلی به کار میاد
البته اوایل عروسی تعصب شدید داشتم که حتما شام و ناهارو تازه و جداگونه درست کنم

عه چه جالب. منم از این به بعد فریز کنم. اوایل قرمه سبزی هایی که مامان میداد رو فریز می کردم، ولی دیگه یادم رفته بود.
خخخ. چه خوب. ولی من الان هم زیاد اعتقادی به تازه بودن ندارم

غزال سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 11:37 ق.ظ http://mygoldendays.persianblog.ir

من عاشق دو هم جمع شدن های دوستانه هستم حسابی آدم رو شارژ میکنه و کلی خوش میگذره
فکر کنم کلیپتون دیدن داشته باشه حیف شد ما نمیتونیم ببینیم
افرین به این اراده نیمرو نخوردی به جاش سالاد خوردی افرین من بهت افتخار میکنم

وای آره غزال، خیلی حس خوبی داره. خصوصا که اگه از بودن باهاشون لذت ببری. من تا حالا نشده بودم که یه عده رو انقدر دوس داشته باشم. :)))
آخی، آره حیف شد. کلا خیلی حیفه که آدم یه سری دوست داره که فقط باید براشون تعریف کنه و خیلی از لحظات رو باهاشون نباشه
مرسییی. ولی خب لاغر نمیشم که

mona سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 01:50 ب.ظ http://monaahmad.blogsky.com

منم میبینم این دوتا سریالو،، خوش باشی بااقا سیگما،ایشالا همیشه همینجور با انرژی و سر حال باشی منم واست ی عالمه انرژی خوب میفرستم و آرزوی بهترینها را دارم واست، آمین

مرسی خانم خوش قلب. منم واسه شما کلی آرزوی خوب دارم.

mona چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 02:41 ب.ظ http://monaahmad.blogsky.com

نمیدونم کامنت هام میان یانه.... گریههههههههه

میان میان. گریه نکن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد